شبیخون بداخلاقها به والیبال ایران؛
پول بگیر و توهین کن!
لیگ برتر والیبال ایران اسیر کسانی شده که با اقدامات غیراخلاقیشان به دنبال بیاعتبار شدن این رشته ورزشی هستند. به گزارش ایرنا، دور برگشت لیگ برتر والیبال در شرایطی در حال برگزاری است که تنها در چند هفته معدود تماشاگران توانستند از نزدیک مسابقات را تماشا کنند؛ اما با حال در همین چند هفته هم اتفاقات تلخی روی سکوها و حتی داخل زمین رخ داد. این اتفاقات محدود به چند تیم خاص نمیشود و تقریبا در همه سالنهایی که با حضور تماشاگران برگزار شد شاهد توهین و ناسزار به بازیکنان و مربیان تیمهای مقابل بودهایم. در این میان فدراسیون والیبال موضع منفعلانهای در مقابل این اتفاقات داشته و اگر محرومیتی برای تیمهای متخلف اتخاذ شده این محرومیتها ناچیز بوده و هیچ تناسبی با شدت تخلفات رخ داده نداشته است. چنین مماشاتهایی باعث شده بی حرمتی در لیگ برتر والیبال تبدیل به یک رویه شود و توهین و ناسزا از حاشیه به متن تبدیل شود. بی حرمتی در والیبال تبدیل به یک عادت شده و حتی بزرگان والیبال هم از این بیحرمتیها در امان نخواهند بود. کار به جایی رسیده که به سرمربی تیم ملی هم توهین میشود. تاکنون ۳ تیم لیگ برتری اقدام به تغییر مربیانشان کردهاند و دشوار است که در چنین شرایط ناپایداری، مربیان به دنبال اخلاقمداری باشند؛ اما قطعا اوضاع نابسامان فرهنگی و اخلاقی حاکم بر لیگ برتر والیبال باعث عقبگرد این رشته به لحاظ فنی خواهد شد. برخی تیمهای لیگ برتری هم که هواداری هم ندارند با استخدام یکی دو لیدر از آنها میخواهند که با توهین و جوسازی شرایط را برای حریفان سخت کنند. این همان سیاستی است که میگوید هدف، وسیله را توجیه میکند. علاوه بر اینکه فدراسیون والیبال باید برخورد جدیتری با بیاخلاقیها داشته باشد مربیان و بازیکنان والیبال ایران هم نباید همه چیز را فدای نتیجهگرایی کنند؛ به خصوص مربیانی که مقابل توهین بازیکنانشان به تیم حریف و داوران سکوت میکنند باید در نظر داشته باشند که ممکن است روزی خودشان مورد توهینها تیم حریف قرار بگیرند. عجیب اینکه برخی مربیان هم خودشان به دنبال ایجاد حاشیه در زمین مسابقه هستند و از بازیکنانشان میخواهند که با ایجاد فشار علیه داور شرایط را کسب نتیجه دلخواه فراهم کنند. یکی از ضروریتهای ورزش حرفهای، رعایت اصول اخلاقی و فرهنگی است. در ورزش ایران و به خصوص رشتههای ورزشی پرطرفدار این موضوع نادیده گرفته میشود و کمتر کسی به آن اهمیت میدهد؛ به همین خاطر است که حتی رشته موفقی همچون والیبال درگیر معضل بی اخلاقی میشود و هر روز که میگذرد این بیاخلاقیها شکل جدیتری به خود میگیرد. چندی پیش نیز علی بدیع؛ روزنامهنگار در یادداشتی به وضعیت امروز جامعه ورزشی کشور انتقاد کرده و از بداخلاقیها گفته بود که خواندن بخشهایی از آن خالی از لطف نیست. بدیع نوشت: «از دیر زمان ورزش راهی بوده است بهسوی خودسازی و خودشناسی، تزکیه نفس و صیقل دادن روح و روان در راستای وارستگی و انسان کامل شدن، کم نبودند افرادی که از طریق ورزش و با پرورش روح و جسم خود، انسان شدن را معنا کرده و نام خود را جاودان ساخته و الگویی شدند برای کل جامعه که در کشور ما بسیاری از پهلوانان گذشته مانند پهلوان پوریای ولی و جهانپهلوان آقا تختی از آن جمله میباشند و قطعاً یکی از ارکان این سیر و سلوک و انسان مداری و حرکت بهسوی انسان کامل، اخلاق میباشد. اخلاق نهتنها در ورزش بلکه در هر اجتماع انسانی، عامل رشد و تعالی فرد و اجتماع بوده است. متأسفانه در سالهای اخیر با تغییر نگرشها و جابهجایی ارزشها در جامعه و متأسفانه با ورود فرهنگهای منحط و نه متعالی غربی و شرقی به کشور و خصوصا ورزش، اخلاق اجتماعی دچار صدمات جبرانناپذیری شده است و این مسئله وقتی بیشتر نگرانکننده و تأسفبار میشود که به یاد آوریم ما با آن فرهنگ غنی ایرانی-اسلامیخود، روزگاری بهنوعی صادرکننده اخلاقمداری در جهان بودهایم، زمانیکه اکثریت مردم گیتی، غرق در بداخلاقی مطلق بودند، ایران و ایرانی فرهنگ و منشور اخلاقی کورش کبیر را در سرلوحه خود داشت و مردم پایبند به احکام اخلاقی زرتشت (گفتار نیک، پندار نیک، کردار نیک) بوده و حتی زمانی که اسلام ظهور کرد، مردم ایران مروج و مبلغ اخلاق حسنه اسلامی در کنار فرهنگ غنی و متمدن ایرانی بودند؛ درحالیکه شبهجزیره عرب در همان جهالت و بداخلاقی خود ماند و همانند اروپای ان روزگار بود». او در بخش دیگری از یادداشت خود عنوان کرد: «باید کاری کرد، فقط باشعار و ادعا اتفاقی رخ نمیدهد، اینکه برای دیگران نسخه بنویسیم و واعظ غیرمتعظ باشیم درحالیکه خود از قافله اخلاق جاماندهایم تا کی و تا کجا؟ تا کی پهلوانان واقعی این روزگار مانند رسول خادم و دیگر اخلاقگرایان ورزش باید خانهنشین باشند؟ تا کی ... باشد که فرجی شود و از این وضعیت، ورزش کشور رهایی یابد». بهنظر میرسد که زمان یک بازنگری در کلیات اخلاقی حوزه ورزش فرارسیده؛ چراکه اگرچه فوتبال همواره با حاشیههایی از بیاخلاقی و هنجارشکنیها همراه بوده است؛ اما ورود این مقوله به دیگر ورزشها ازجمله والیبال که روزگاری ورزشی دانشگاهی محسوب میشد، نوید بدعتهایی تازه را میدهد که چندان خوشایند و زیبنده ورزش کشور ما نیست.