پانتهآ پناهیها؛ یکهتازی در خاصترین نقشهای فرعی
نیما بهدادیمهر
طی سالهای اخیر بازیگران متعددی درخشیدهاند که در حضورهای اولشان بهخاطر بیحاشیهبودن، چندان ازسوی مخاطبان جدی گرفته نمیشدند و سکوتشان باعث شده بود در «چشم» نباشند؛ مثلاً «پانتهآ پناهیها» یکی از متفاوتترین ایننوع بازیگران است که وقتی درخشید، بسیاری میگفتند که «تا حالا کجا بوده؟!» شاید اگر مخاطبان حوزه تصویر، کمیبیشتر اهل تئاتر میبودند زودترازاینها این هنرمند را با تواناییهایش کشف میکردند و از درخشش او در مثلاً «بانوی عمارت» در قاب تلویزیون یا «شهرزاد» در نمایش خانگی یا «نفس» در سینما شوکه نمیشدند. او عمدتاً در نقشهای مکمل ظاهر شده اما آنقدر توانست که حتی در آثار پربازیگر نیز خود را بهروشنی به رخ میکشد. یاسمن خلیلیفرد در نقدی درباره او نوشته: شاید از اصلیترین اتفاقات مسیر حرفهای «پانتهآ پناهیها» اینباشدکه پلههای پیشرفت را گامبهگام پیمود و بستر موفقیت و اثبات تواناییهایش را خشتبهخشت چید؛ و یکشبه ره صدساله طینکردن راز ماندگاری و درخشش او شد. «پناهیها» همانند بسیاریدیگر از بازیگرانِ استخواندار و حرفهای، ابتدا در تئاتر درخشید. او البته در کنار تئاتر بهعنوان منشی صحنه و دستیار کارگردان نیز در پروژههای سینمایی حضور داشت.
«پانتهآ پناهیها» پس از تجربیاتی که در دهه اخیر در حیطه بازیگری داشته به نقشآفرینی خاص بدل شده است. بدینمعناکه او بیآنکه فیزیک یا میمیک اصلیاش درتطابقبا آن نقشها قرار داشته باشد، خود را در توازن درونی با ماهیت و جوهره شخصیتها قرار میدهد. برآیند چنین تلاشی برجایماندن تصویری از این بازیگر است که ازیکسو، او را به یک بازنمای رئال از سلوک زیستی زنان طبقه متوسط شهری تبدیل میکند و ازسویی، شمایلی از زنان مستقل و دارای درایت را از او برمیسازد. درخلال چنین تصویرسازی که از کارنامه او در ذهن مخاطبان شکل گرفته میتوان «پناهیها» را نقشآفرینی وابسته به میمیک دانست. بدینمعناکه او، وجوه درونی نقشها را بیشتر ازطریق تغییرات چهره برای مخاطبان آشنا میسازد. بهبهانه هنرنمایی این بازیگر در نقش ناهید در سریال «مترجم» درنگی کوتاه بر نقشآفرینیهای مهم او داشتهایم. «وجیهه» در فیلم سینمایی «دسته دختران» یکی از دورترین نقشهاییست که در وهله اول باید به بازیگری چون «پناهیها» سپرده شود. بهواقع نقش زن عرب خشن و مذهبی چندان تطبیقی با پرسونای زن میانسال طبقه متوسط شهری که در کلیت کارنامه این بازیگر تثبیت شده است، ندارد و تصویری جدید را از او برمیسازد. درحقیقت، شمایل «پناهیها» اصلاً به یک زن مذهبی خشن و باصلابت که رفتارهایی محکم از خود بروز میدهد، نزدیک نیست و همین دوری از شمایل نقش است که ارزشهای این هنرنمایی را بیشتر میکند. استایل بازی او درایننقش بازتابی از اراده زنی تکافتاده در شهری زیر آتش را تداعی میکند که جدابودن از همسر نیز در شخصیت باثبات او خللی وارد نمیکند. این فیلم، راوی مقاومت و ایثار زنان در روزهای پرتلاطم ابتدایی جنگ است و با بازسازی تصاویر زنده و مستند از «نبرد خانهبهخانه خرمشهر»، اولین تصویر سینمایی با نگاه زنانه از آن مقاومت را خلق کرده است. فیلم «جاده خاکی» یکی از مهمترین آثار ساختهشده سینمایی درباره بازتاب افکار و احساسات نمادین یک جامعه است. فیلم تلاش دارد تا آن خانواده سهنفره سرگردان در جاده را بهمثابه نمادی از «جامعهای معلق میان باورها و خواستهها» بنمایاند و شمایل هرکدام را برآمده از یک شرایط زیستی به مخاطبان عرضه کند. دراینمیان شخصیت مادر، همان شمایل آشنای زنیست که در جاده پرپیچوخم زندگی باید حواسش به همهچیز باشد و درواقع نقش مدیریت خانواده را برعهده بگیرد. بهواقع مادر دراینفیلم علاوهبر ویژگیهای جنسیتی که دارد باید در ساحتی از یک انسان دردمند و سردرگم در اکنونیت یا آتیه خواهی زندگی ارزیابی شود. «پناهیها» دراینهنرنمایی بسیارخوب قواعد کنش و واکنش را رعایت میکند. جدیت مادرانه را دارد و دغدغهمندی زنانه را به رخ میکشد. زنیکه بار سنگین مسئولیت خانواده را بهدوش میکشد؛ آنهم خانوادهای با آن شرایط نابسامان. خانوادهای که مردش پایشکسته است، فرزندش بازیگوش، زنش سردرگم و جادهاش پر از خاک. «پناهیها» هم میخندد و هم گریه میکند، هم بدن خود را با ریتم آهنگ حرکت میدهد و هم روی آهنگی غمگین، یک همآوایی سوزناک و تراژیک را انجام میدهد؛ با صورتی که از غم سرخ شده و بر پهنایش اشک جاریست. چنین شمایلسازی از شخصیت یک زن؛ هم میتواند بازتابی خودآگاهانه و منتقدانه از شرایط زیستی زنان در ایران باشد که به تراژدی پهلو میزند و هم میتواند نمایهای از مسیری باشد که بهظاهر آنرا انتهایی نیست. «جاده خاکی» یک فیلم جادهای بهکارگردانی پناه پناهی محصول سال ۲۰۲۱ است. این فیلم در بخش دوهفته کارگردانان 74اُمیندوره جشنوارهٔ کن و بخش افقهای 52اُمیندوره جشنواره کارلووی واری بهنمایش درآمد. این اثر همچنین برای اکران در بخش اصلی 59اُمیندوره جشنواره فیلم نیویورک انتخاب شد. میرسیم به «خروج»؛ اثر ابراهیم حاتمیکیا که تعلیق اصلیاش وابسته به تصمیم گروهی از کشاورزان آسیبدیده است و در آن، شخصیت «بیبی مریم» با آن تراکتوری که به جاده میاندازد و همراهشدنش با مردان معترض آسیبدیده از جاریشدن آب در مزارعشان، مانند تکنت بالای یک اپراست. «بیبی مریم» با چنین کنشی خود را بهمثابه نماینده گفتمان اعتراضی زنان علیه رنج و تبعیض مینمایاند. بهواقع، او تا انتهای مسیر دادخواهی همراه «رحمت بخشی» میماند و ارادهای مستقل و محکم را از شخصیت زن ایرانی بازتاب میدهد. عشقورزیدن زمانی مقدس میشود و بهتمامی رخ مینمایاند که دلبر جای طلب ناز، خود آرام جان باشد و مایه نوازش همسری افلیج. «طوبا» در فیلم «خانوم» چنین است. یک زن عاشق و زحمتکش که پس از افلیجشدن شوهرش، بار زندگی را بر دوش کشیده و همه کارهای درون و برون منزل را مدیریت میکند؛ طوریکه حواسش به همه نکات و امور هست. لقمهای آماده در دهان همسر مینهد و درعینحال مسئولیتپذیری و مشارکت در امور را به پسر خردسالش میآموزد. نیز حواسش بهایننکته هست که فرزندش «علی» امتحان دارد و باید در آزمونش موفق شود. «طوبا» یکی از شمایلهای آشنای زنانه است که بهوفور در جامعه خود مشاهده میکنیم؛ زنانی پرتلاش، فداکار و عاشق که هویت خانه و خانواده را نقش میزنند. «شهرزاد» در «درخونگاه» حضور کوتاهی دارد؛ اما در همان دقایق اندک میتواند شمایل یک جانپناه را از خود نمایه کند. زنیکه در یک جامعه بسته و محصور گیر افتاده و در تنگنای نگاههای حریص و مریض ناگزیر است تا حتی هویت واقعی و نام اصلی خود را نیز مخفی سازد. آشنایی با «رضا» در شبی بارانی و درحالیکه «شهرزاد» از مأموران کمیته فرار کرده سبب شد تا او سرانجام جانپناه و تکیهگاه واقعی را در زندگیاش بیابد. او مردانگی و غیرتمندی «رضا» را بسان یک کیمیای ناب در جامعهای کشف کرد که نگاه به زن را بیشتر از دریچه تن و جاذبههای جسمی میبیند؛ نه از منظر زیباییها و لطافتهایش. بهواقع در چنین جامعهای، رابطه «شهرزاد» و «رضا» یک جاده دوطرفه از اطمینان است؛ «شهرزاد» در طلب مردانگی رضاست و «رضا» در تمنای سادگی و بیریایی صمیمانه یک زن. این فیلم بهکارگردانی سیاوش اسعدی؛ محصول سال ۱۳۹۶ است و سال ۱۳۹۷ در 37اُمیندوره جشنواره فیلم فجر بهنمایش درآمد. داستانش درباره «رضا» با بازی امین حیاییست؛ که پس از هشتسال کار در ژاپن، برمیگردد. او پول زیادی فرستاده است و حالا با زخمهایی بر جسم و روح برگشته که با آنها خانه و محله را بسازد و آقایی کند؛ اما چیزی سر جایش نیست یا بهعبارتی، هیچچیز سر جایش نیست و او میفهمد دراینسالها تنها وسیلهای بوده برایآنکه دیگران از دسترنجش، به آرزوهای خود جامه عمل بپوشانند. این فیلم با سه نامزدی در حوزه بازیگری روبهرو شد؛ که یکیازآنها سهم «پانتهآ پناهیها» بود./ مجله نماوا