فیلمهایی که پیش از مرگ باید ببینید!
همسران احمق
«همسران احمق» یک فیلم درام صامت آمریکایی محصول 1922 است که توسط «یونیورسال پیکچرز» تحت زیرمجموعه آثار Super-Jewel تولید و توزیع؛ و توسط «اریش فون اشترهایم» نوشته و کارگردانی شده است. هنگامیکه در سال 1922 اکران شد، گرانترین فیلم ساختهشده درآنزمان بود و توسط استودیو «یونیورسال» بهعنوان «نخستین فیلم میلیوندلاری» از هالیوود معرفی شد. درابتدا، کارگردان قصد داشت این فیلم را بین شش تا 10ساعت پخش کند و طیِ دوشب نمایش داده شود؛ اما مدیران «یونیورسال» با این ایده مخالفت کردند. رؤسای استودیو، قبل از تاریخ انتشار، فیلم را بهشدت قطع و کوتاه کردند. «همسران احمق» و پوشش رسانهای پرباری که به «بدنامیِ پرشور» آن افزود، «اریش فون اشترهایم» را در ردیف کارگردانان برجسته اوایل دهه 1920 ارتقا داد. در سال 2008، «همسران احمق» برای نگهداری در «فهرست ملی فیلم ایالاتمتحده» توسط «کتابخانه کنگره» انتخاب شد که «ازنظر فرهنگی، تاریخی یا زیباییشناختی» مهم است. هنگامیکه «فون اشترهایم» آماده شروع پروژه سوم خود با «یونیورسال پیکچرز» شد، از موفقیتهای متوالی خود در آثاری نظیرِ «شوهران کور» (1919) و «رمز عبور شیطان» (1920) بهره میبرد. زمانیکه قرارداد «یونیورسال» او بهپایان رسید، «فون اشترهایم» موردتوجه استودیوهای بزرگ فیلمسازی واقع شد. «آر. اچ. کوکران»؛ نایبرئیس و مدیر تبلیغات «یونیورسال» که مشتاق حفظ «کشف جدید» خود بود، با افزایش قابلتوجهی در میزانِ دستمزد «فون اشترهایم» موافقت کرد. تهیهکننده زمانیکه به پی به ایناقدام برد، خشمگین شد؛ اما در عمل انجامشده قرار گرفت. در 6 آوریل 1920، قبلازاینکه «فون اشترهایم» دوباره مذاکره کرده و قرارداد را امضا کند، ساختوساز مجموعه در زمین پُشتی «یونیورسال» درحالانجام بود! مجللترین و جاهطلبانهترین پروژه «یونیورسال» تابهامروز، منعکسکننده گرایش گستردهای در صنعت بهسمتِ تولیدات پیچیده درتلاش برای جذب تماشاگران سینما با «صحنهپردازی، ملودرام و روابط نامتعارف» بود. این درام، داستان مردی را روایت میکند که نام و عنوان «کنت ولادیسلاو سرگیوس کارامزین» را برای اغوای زنان ثروتمند و اخاذی از آنها برگزیده است. او مغازهای را در «مونتکارلو» راهاندازی کرده و شرکایش در جنایت درواقع، عموزادههایش هستند که آنها را شاهزاده (دروغین) میخواند تا اعتماد طعمهها را جلب کند. آخرین کلاهبرداری او اما یک فرستاده آمریکایی بهنام «هلن هیوز» است که البته به سرانجام خوشی نمیرسد. «رادولف کریستیتس»، «میس دوپونت»، «مائود جرج»، «می بوش» و طبق روال؛ خودِ «اریش فون اشترهایم» از بازیگران این فیلمِ 117دقیقهای هستند که نسخه اصلیِ آن 384دقیقه است.
دوبراوکا اوگرشیچ
تولد: 1949 در کرواسی
او یک نویسنده کرواتِ ساکن «هلند» است. در مقالههای خود بهوسیله تجزیهوتحلیلهای عقلانی، آندسته از مسائل روز را که به انسانها مربوط میشود، برمیرسد. او در کتاب «فرهنگ کارائوکه» دنیای مدرن دیجیتال را با تمام آشفتگیها و خطاهایش توصیف میکند و با بیان مثالهایی کوچک، نشان میدهد که این رسانههای افسارگسیخته نوین به چه سمتوسویی حرکت میکنند. متنهای نوشتهشده توسط او، ساده و قابلفهم با طنزی دقیق است. او در «کوتینا»؛ جمهوری سوسیالیستی کرواسی زاده شد. دانشآموخته دانشکده فلسفه «دانشگاه زاگرب» بوده و بعد از عزیمت به «هلند»، ۲۰سال در «انستیتو تئوری ادبیاتِ» آنجا فعالیت داشته. جوایزی همچون «هاینریش مان»، «فرونیا»، «تیپتری»، «ژان امری» و «شارل وبون» در فهرست افتخارات وی بهچشم میخورد. از آثار او باید به «زدن به گدار آگاهی»، «فرهنگ دروغها»، «ممنونم که نمیخوانید»، «وزارت درد»، «بابا یاگا یک تخم گذاشته» و «شخصیتت را به من قرض بده» اشاره کرد. او مدتی در دانشگاههای اروپایی و آمریکایی نیز تدریس کرده و به نوشتن مقالات در نشریات نیز پرداخته است.
موزه تسلیم بیقیدوشرط
کتاب «موزه تسلیم بیقیدوشرط» روایتی نامنسجم و غیریکپارچه از ژانرهای ادبی گوناگون است که فرازهایی از آن، زندگینامه هستند و فرازهایی دیگر خیالپردازانه؛ فرازهایی هم مستند و فرازهایی هم سورئالیستی. قطعات و بخشهای مختلف رمان هم در ساختاری پستمدرنیستی کنار هم قرار گرفتهاند. رمان پیشرو هفت بخش دارد؛ بهترتیب عبارتاند از «من خسته هستم»، «موزه خانوادگی»، «روزبهخیر»، «آرشیو: شش داستان با درونمایه نامحسوس بازگشت فرشتهای به آسمان»، هنر چیست؟»، «عکس دستهجمعی» و «من کجا هستم؟» خود «اوگرشیچ» میگوید که اگر خواننده این کتاب احساس میکند ارتباط معنادار یا محکمی بین بخشهای مختلف این داستان وجود ندارد، بهتر است صبور باشد؛ چون ارتباطات هرگاه اراده کنند، خود را نشان میدهند. نکته دیگر این پرسش است که آیا این رمان، اثری اتوبیوگرافیک (زندگینامه خودنوشت) است یا نه؟ پاسخ نویسنده به این سؤال ایناستکه ممکن است دریکلحظه فرضی اینمسئله برای پلیس مهم باشد؛ اما برای خواننده کتاب، اهمیتی ندارد. نویسنده در کتاب پیشرو به مفاهیمی نظیرِ تبعید، هنر، پیری، تاریخ، مرگ، فراموشی و حافظه پرداخته و خردهروایتهایی را از خاطرات دوستانش و بستگانش که از میهن، مهاجرت کرده و غربتنشین شدهاند، ذکر کرده است. دراینمیان، نقلقولهایی نیز از نویسندگان، نقاشان، هنرمندان مجسمهساز و دیگر چهرههای فرهنگیوهنری گذشته و معاصر هم آورده است. روایتها و قطعات مندرج دراینکتاب، درابتدا ازهمگسیخته و پارهپاره بهنظر میآیند؛ اما درپایان بههمپیوسته و تصاویری از سالهای اختناق در اروپای شرقی را بهتصویر میکشند. در بخشی از اثر میخوانیم: زیمونه مَنگوس؛ هنرمند برلینی، از آبهای رودخانه اشپری عکس گرفت و عکس را گذاشت توی محفظهای شیشهای پر از آب و در محفظه را قفل کرد. مدیر گالری توضیح داد که یک عکس میتواند حدود ششماه یا حتی بیشتر داخل آب دوام بیاورد، بهشرطیکه آب داخل محفظه را عوض کنیم. بعدازاینمدت ناپدید میشود ... این کتاب، با ترجمه آذر عالیپور در 366صفحه و با قیمت 230هزارتومان توسط نشر «نو» منتشر شده است.