بناکردنِ دوقطبی بر ویرانههای شفقت
گسترش نفرتپراکنی در قالب یک زبان تحقیرآمیز مبتنیبر تعصب نژادی، مذهبی یا جنسیتی، به یکی از چالشهای کلیدی برای جوامع معاصر تبدیل شده است. طبق مدل اپیدمی «سخنان نفرتبرانگیز»؛ افرادیکه در محیط خود اینگونه سخنان را زیاد میشنوند، بهدلیل قرارگرفتنِ مکرر در معرض چنین ادبیاتی، مستعد استفاده از زبان تحقیرآمیز و سایر اشکال تبعیض بینِگروهی میشوند. قرارگرفتن مکرر درمعرض خشونت، واکنش عاطفی افراد را کم میکند؛ ازاینرو، همدلی را حینِ مشاهده اَعمال خشونتآمیزِ بعدی، کاهش میدهد. مقالهای در مجله Nature بهتاریخِ 13 مارس 2023 به ما میگوید که بررسی اولیه و نتایج تجربی نشان میدهد: «سخنان نفرتپراکن» منجر به حساسیتزدایی شده و این بهنوبهخود بر روابط بینِگروهی تأثیر میگذارد. یافتههای اخیر نشان میدهد که مداخلات محرکِ همدلی میتواند بهشکلی مؤثر و موفق، افراد را دوباره نسبت به «سخنان نفرتبرانگیز» حساس و آنها را در استفاده از چنین اظهاراتی، منع کند. «همدلی»، ساختاری چندوجهیست که به ظرفیت انسان برای بهاشتراکگذاشتن و درک احساسات دیگران که ناشی از درک حالات عاطفیِ شخصی دیگر است، اشاره دارد. برانگیختن این حس توسط بسیاری از عواملِ مرتبطبایکدیگر، تعدیل میشود؛ مثلاً فقدانِ همدلی نسبت به اعضای برونگروهی در چندین مطالعه تجربی درمورد سوگیریِ «همدلی بینگروهی» و «همدلی محلی» مشاهده شده است. اگرچه بهنظر میرسد این پدیدهها، جنبههای اساسی روابط بینگروهی هستند؛ اما احتمالاً فشارهای اجتماعیِ خاص بتواند آنها را تقویت کند و منجر به شکست همدلانه شود. بهعبارتی، «سخنان مشوقِ تنفر» را میتوان یکی از عوامل افزایش شکست همدلانه در روابط بینگروهی دانست. جریانی دیگر از تحقیقات درمورد تعامل بینگروهی، بر تواناییِ نسبتدادن حالات ذهنی (باورها، مقاصد، امیال، عواطف و دانش) به خویش و دیگران متمرکز شده که بهعنوان «نظریه ذهن» (ToM) یا «ذهنیسازی»، از آن یاد میشود. مطالعات بر روی ادراک غیرانسانی نشان داد: افرادیکه تعامل اعضای گروههایِ فاقد صمیمیت را تماشا میکنند، با ذهنیت کمتری واکنش نشان میدهند و این یعنی شکل خاصی از سخنان نفرتبرانگیز که گروههای خاصی را عاری از ویژگیهای بشری کرده و متعاقباً آنها را بهجهتِ تأمین نیازهایشان و حمایتهایِ لازم، فاقد شایستگی میدانند، «تواناییِ درک حالات ذهنیِ دیگران» را از بین میبَرد. نهایتاً قرارگرفتن بیشازحد درمعرض پرخاشگریِ کلامی (مثلاً ازطریق رسانهها)، حساسیت و توجه افراد نسبت به خشونت و درد دیگران را کاسته و منجر به «فروپاشی شفقت» میشود؛ وضعیتی که با «خستگیِ روانی، احساس جدایی از دیگران و عدمهمدلی» مشخص میشود. سادهتراینکه: خشونتهای کلامی بهمرور ما را به مرحلهای میرساند که دیگر برای کسی دلسوزی نخواهیم کرد! البته این، تنها یکی از نتایجِ تأسفبارِ نفرتپراکنیهای آنلاین در قالب الفاظ رکیک، توهینها، تحقیرها و تبعیضهای کلامیست. «شکست همدلانه» میتواند سوگیریها را نیز شکل دهد؛ که این، باعث ایجاد دوقطبیها شده و نهتنها گاهی در داخل کشورها موجب برهمخوردن امنیت و آرامش میشود؛ بلکه ائتلافهایی بینالمللی را شکل خواهد که با اهدافی مغرضانه و جانبدارانه، حتی به حملات نظامی میانجامد.