آیا ارتشهای خصوصی واقعاً «خصوصی» هستند؟
خصوصیسازی داراییها و خدماتِ دولتی در سراسر دوران نئولیبرال؛ بهویژه پس از «جنگ سرد»، به حوزه نظامی نیز سرایت کرد. ازآنجاییکه دولتها محدودیتهای خصوصیسازی را زیرسؤال میبرند، PMCها احتمالاً میتوانند بهتدریج و تاحدی با «شرکتهای نظامی دولتی» جایگزین شوند. سؤالی که عموماً مطرح میشود ایناستکه «آیا شرکتهای نظامی خصوصی، واقعاً خصوصیاند؟» گزارش 20 جولای 2023 در Lawfare (وبلاگ آمریکایی اختصاصیِ مسائل امنیت ملی که با همکاری نهادِ بروکینگز منتشر میشود) دراینباره توضیح داده که PMCها (مانند هر صنعت دیگر) بهشدت وابسته به حمایت دولتی هستند. اساساً یکی از موانعِ ورود به اینبخش، هزینه بالای «آموزش پرسنل» است. هزینه آموزش یک سرباز برای ارتش «ایالاتمتحده»، از 55000دلار تا 74000دلار است که این، شامل پرسنل متخصصتر (مانند پزشکان یا خلبانان) نمیشود. جهت اجتناب از این هزینه، PMCها تمایل به استخدام پرسنل باتجربه دارند که عمدتاً آنها را در قالب «کهنهسرباز» جستوجو میکنند. جذب اینافراد البته محدود به «همشهریان» نیست و گاه به «همتایانِ خارجی» نیز تعمیم مییابد؛ مثلاً «اریک پرینس» جنگپیشه و بنیانگذار بدنامِ شرکت «بلکواتر»، سربازان کلمبیایی را درتلاش برای آموزش نیروهای امنیتیِ اماراتی، استخدام کرد. برای او و کارفرمایان اماراتیاش، اینها نهتنها طیِ جنگ با چریکهای «نیروهای مسلح انقلابی کلمبیا» (FARC) آبدیده شده بودند؛ بلکه بهمیزانی قابلتوجه «ارزانتر» از پیمانکاران غربی نیز بودند. «شان مکفیت» (یک کهنهسرباز آمریکاییِ مزدورشده) گفته است: «وقتی دراینحرفه مشغول بودم، در کنار سایر نیروهای ویژه سابق و چتربازان سابق، در فیلیپین، کلمبیا، اوگاندا و ... فعالیت میکردم. ما همان مأموریتها را انجام دادیم؛ اما آنها (سربازان کلمبیایی) دستمزد جهانسومی میگرفتند. مبارزان خصوصی، مانند تیشرت هستند؛ در جوامع درحالتوسعه، ارزانتر هستند!» صرفنظرازاینکه پیمانکاران از کجا آمدهاند، سلاحهای آنها نیز معمولاً از منابع دولتی تأمین میشود. پسازسالها انکار، ChVK Vagner (واگنر) ازسویِ «ولادیمیر پوتین» (رئیسجمهوری روسیه)، تائید شد که آنها میلیاردهادلار بودجه و تجهیزات از دولت «روسیه» دریافت کردهاند. طیِ درگیریهای جاری در «اوکراین»، مالک «واگنر» (یوگنی پریگوژین؛ وقتی زنده بود) بارها از «وزارت دفاع روسیه» درخواست تجهیزات داشت و دریافت میکرد. استقرار اینگروه در جاهای دیگر مانند «مالی» و «سوریه» نیز تاحدزیادی متکی به تسلیحاتیست که به آنها تحویل داده شده. اگرچه تسلیحات را میتوان از منابع خصوصی تهیه کرد؛ اما چنین رویکردی، یک مانع لجستیکیِ بزرگ را نشان میدهد؛ ضمناً ادواتی مانند بالگرد و سلاحهای سنگین را بهراحتی نتوان بهاینشکل تهیه کرد. بزرگترین عامل که پشت تواناییِ یک PMC برای مبارزه وجود دارد، «پول» است. تعداد کمی از نهادها جز دولتهای ملی میتوانند تعداد زیادی مُزدور را بهکار گیرند. ازنظر ساختاری؛ PMCها اغلب آموزشدیده و زیرنظر دولت (مجهز به امکانات دولتی) هستند. درواقع، تنها سهام مالکیت و پرداخت سود سهام آنهاست که آنها را «خصوصی» میکند.