سخن روز
فراغت، زمان خوابیدن و خمیازه کشیدن نیست
مهرداد ناظری
تابستان فصل آغاز است. فصل آغاز مواجه شدن با خورشید داغ، فصل تعطیلی مدارس و دانشگاهها، فصلی که کودکان و نوجوانان را از پشت میزهای کلاس به کوچه پس کوچههای شهر میکشاند. هر سال در چنین روزهایی صحبت از فراغت میلیونها دانشآموز و دانشجویی میشود که باید تا پاییز برای رفتن به سنگر علم و دانش صبر کنند. این روزهای داغ هماکنون آغاز شده، روزهایی که بوی کسالت، خواب و بیکاری میدهد. اما به واقع چگونه میتوان این روزهای طولانی را به لحظاتی پر از شادابی، شور و هیجان مبدل ساخت؟ حالا صحبت از فراغت کودکان و نوجوانان در رسانهها به گوش میرسد. چند سالی هست که در این مورد سخنانی از دولتمردان به گوش میرسد. اما واقعیت این است که همچنان معنای حقیقی اوقات فراغت در ایران مشخص نیست. اوقات فراغت زمانی است که هر فرد میتواند کاری را انجام دهد که به شکوفایی استعدادها و تواناییهای او کمک میکند. اوقات فراغت زمان خوابیدن و خمیازه کشیدن نیست، زمان بیکاری و نگاه کردن به عقربههای ساعت و گذران بیخاصیت لحظات زندگی هم نیست. اوقات فراغت را باید از جنس زندگی دوباره، شادی و هیجان دانست. ویل دورانت معتقد است: «تمدن محصول اوقات فراغت ملتهاست.» در زمان فراغت است که تابلوهای نقاشی زیبا، ظروف متفاوت، مجسمههای خاص و... تولید میشود. اگر فردی فقط مجبور به کار کردن و دریافت پول جهت گذران زندگی باشد، طبیعتا نمیتواند زمانی را به خود اختصاص دهد. چگونه میشود انتظار داشت که شهروندان یک جامعه بدون داشتن زمانی برای خود بتوانند داستانها، شعرها و آثار ماندگار ادبی تولید کنند؟ در حال حاضر در بسیاری از کشورهای پیشرفته به این فکر میکنند که زندگی در شهرها براساس فراغت، ترسیم و طراحی کنند. شهرهای فراغتی شهرهایی هستند که در آنها به جای ساختن پل و اتوبان برای عبور و مرور راحتتر اتومبیلها، پیادهروها و مکانهای عبور و مرور عابرین را گسترش میدهند. در برخی از شهرهای اروپایی در روزهای شنبه و یکشنبه که تعطیلات رسمی آخر هفته محسوب میشود، بسیاری از مراکز اصلی شهر را به روی عبور اتومبیلها میبندند و به جای آن امکان تفریح و سرگرمی شهروندان را فراهم میکنند. آنها بر این باورند که مفهوم واقعی زندگی در فراغت و گذران لحظات خوش معنادار خواهد بود. زمانیکه افراد بتوانند اضطرابها، دردها و رنجها را رها کرده و به جای آن شادی، شور و هیجان را جایگزین کنند. در شهرهای فراغتی امکان تعامل میان شهروندان وجود دارد، با توجه به اینکه عصر تحولات مجازی باعث کمتر شدن تعاملات واقعی بین مردم شده است، اوقات فراغت شرایطی را ایجاد میکند تا افراد بتوانند موبایل خود را خاموش کنند و با یکدیگر به گفتوگو و تعامل بپردازند. باید در نظر داشت یکی از اصول فراموش شده در آموزشهای رسمی توجه به کنجکاوی دانشآموزان است که تحقیقات نشان میدهد، این توانایی را میتوان با برنامهریزی در اوقات فراغت در دانشآموزان تقویت کرد. در واقع تجربهی سیستم آموزشی در ایران نشان میدهد که بیشتر مبتنی بر حافظهمحوری و یادگیری کوتاهمدت است. اما آنچه که باید برای زندگی در آینده به افراد بدهیم، هوش خلاق است که در سایهی توجه به کنجکاویهای تکتک دانشآموزان به دست میآید. گفته میشود که بازیهای واقعی (یعنی بازیهایی که بدنی است و نیازی به کامپیوتر و موبایل ندارد)، بهترین امکان رشد هوش خلاق کودکان را فراهم میسازد. بازی تنها موقعیتی است که کودکان و نوجوانان میتوانند در آن غرق شوند و در انتها احساس واقعی از زندگی داشته باشند. اوقات فراغت درصورتیکه به خوبی مدیریت شود هم به خود فرد و هم به والدین و هم به مربیان آموزشی نشان میدهد که هر فرد چه تواناییهای منحصر بهفردی دارد و چگونه میتواند این تواناییها را جنبهی عملی بخشد. شاید تنها راهی که میشود رویاها را فراموش نکرد ایجاد لحظات و فرصتهایی است که به خودمان اختصاص دارد. برای فهم فراغت باید فراغتی فکر کنیم و ذهنمان را از کار اجباری به سمت جایگزینی کار عاشقانه سوق دهیم. کار عاشقانه همهچیز را متحول میکند؛ مرا، تو را، شهر را، زندگی و دنیا را. بیایید با توجه به فراغت، جهانی زیباتر برای زندگی بسازیم.