بریزبن

شخصیت اصلی رمان «بریزبن»، نوازنده‌ای‌ست که در روزگار جوانی‌اش به زبان‌شناسی رو‌می‌آورد و شیفته مفهوم «چندصدایی باختین» می‌شود؛ اما سرانجام، این مفهوم را در موسیقی بازمی‌یابد. آرمان‌شهری که بناست چندصدایی‌ها در آن یکی شوند (بریزبن) چندان دور است که انگار هم راوی و هم «گلِب» ترجیح می‌دهند نادیده‌اش بگیرند و بدون ‌هیچ حسرتی، به همین چندصداییِ زیبا قناعت کنند. در «بریزبن»، گذشته و حال در هم بُر می‌خورند؛ اما یکی نمی‌شوند. گذشته همواره گذشته می‌ماند و حالِ جاری سطر‌به‌سطر به گذشته تبدیل می‌شود و هیچ‌کدام از شخصیت‌ها به فهم خاص خود از زندگی و جهان دست نمی‌یابند؛ مگر‌آنکه به فهم خود از جهان ازمنظر فهم «دیگری» از جهان بنگرند. درباره «بریزبن» (شهری در استرالیا) از این رمان چیزی نمی‌آموزیم. نام اغواگرانه و نامتعارفش، خواننده را به مسیری ناشناخته در‌آن‌سوی زمین می‌کشاند که هم برای نویسنده و هم برای قهرمانان رمانش دست‌نیافتنی‌ست؛ با‌‌این‌حال، موجب دریغ کسی نمی‌شود؛ چون داستانی که در «بریزبن» روایت شده، عالی، صادقانه، پراحساس و ناب است؛ چرا‌که از چیزهایی روایت می‌کند که گویی از کودکی برای ما آشنا، متعارف و شناخته شده‌اند؛ اما با تخیل خلاق نویسنده، به یک موسیقیِ اصیل و راستین بدل شده‌اند. شاید موسیقیِ بلوز آرام و غمگینی درباره عشق و مرگ باشد. شاید نوای گیتار از مسیر دشوار بالیدن کودکی که به بلوغ رسیده، از وسوسه‌ها و قهرمانی‌های او افسانه‌سرایی می‌کند؛ یا‌ عاشقانه‌ای درباره فرازونشیب‌های تاریخ و سرنوشت بشریِ پیش‌روی ماست. به‌هر‌روی نوایی مسحورکننده است که ‌میان کودکیِ شاد قهرمان و اکنونِ غم‌انگیز او در‌حرکت است و ما را در حیات سال‌های ۱۹۷۰ غرق می‌کند، به موضوعات مرتبط با فروپاشی شوروی راه می‌یابد؛‌ اما توجه ما را به‌این‌واقعیت جلب می‌کند: تابع هیچ دوره زمانی نیست؛ تابع هنر، زیبایی، ابدیت و بی‌کرانگی‌ست. به‌اذعان خود نویسنده؛ قهرمانانی مورد‌توجه او هستند که قادر به جست‌وجوی معنوی باشند و قادر به ازخودگذشتگی به‌نام اخلاق و عشق و محبت به همنوعشان باشند. این‌ اثر، با ترجمه نرگس سنائی در 398صفحه و با قیمت 260هزار‌تومان توسط نشر «نو» منتشر شده است.

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه