جنایت و مکافات
«راسکولنیکف» از مهمترین شخصیتهای جهان ادبیات بهشمار میرود؛ که توسط «داستایوفسکی» در رمان «جنایت و مکافات» خلق شده. او جوانیست که پس از ارتکاب به قتل، با تأثیرات اینماجرا بر روح و روانش دستوپنجه نرم میکند. این رمانِ جنایی، از مشهورترین آثار نویسنده خود و درعینحال از مهمترین آثار کلاسیک تاریخ ادبیات روسیه و جهان بهشمار میآید که از زمان نگارش تاکنون، الگو و منبع الهام نویسندگان بسیاری بوده است. او هفتسال پیش از نگارش Crime and Punishment، در نامهاى به برادرش، نوشته بود که طرح کلی چنین داستانی را در زندان و در دورانیکه با درد و دریغ و سرخوردگى روزگار مىگذرانده، در ذهنش خلق کرده است. او نوشته بود که این اثر، اقرارنامهاىست در شکل رمان که قصد دارد آنرا با خونِ دلش بنویسد. سرانجام او محصول نهایی اینطرح را در سال 1866 بهانتشار رساند. رمان «جنایت و مکافات» روایت زندگی دانشجویی بهنام «راسکولنیکف» است که طبق انگیزههایی که خودش هم از ماهیت آنها خبر ندارد، مرتکب قتل میشود. او زن رباخواری را همراه با خواهر وی که بهصورت تصادفی در زمان وقوع قتل در صحنه حاضر بوده، بهقتل میرساند و سپس خود را از خرجکردن پول و جواهراتی که از خانه آنها برداشته، ناتوان میبیند و آنها را پنهان میکند. درادامه، او پس از چندروز بیماری و بستریشدن در خانه، آرامآرام بهاینباور میرسد که هر شخصی که میبیندش، به او مظنون است و درنهایت، کارش به جنون میکشد. در میان کوران این حوادث بیرونی و ذهنی، «راسکولنیکف» عاشق «سونیا» میشود؛ دختریکه بهخاطر مشکلات مالیِ خانوادهاش، دست به تنفروشی زده. «داستایوفسکی» این رابطه را بهعنوان نمادی از مهر خداوندی نسبت به انسانی خطاکار درنظر گرفته و نشان میدهد سرانجام همین عشق، نیروی رستگاری روح انسان است. «داستایوفسکى» زمانى به نگارش اثر دست زد که رویدادها و مضامین آنرا طى دورهای 20ساله، با گوشت، پوست و استخوانش آزموده بود.