زندگی عزیز
مجموعه «زندگی عزیز» شامل 14 داستان کوتاه؛ و آخرین اثر «آلیس مونرو» است. داستانهای این مجموعه در مناطق و شهرهای اطراف دریاچه «هورن» میگذرد و شخصیتهایش نیز مانند اغلب آثار «مونرو» آدمهایی معمولی هستند. در کتاب «زندگی عزیز» (Dear Life) با زندگیهای معمولی (که گاه به زندگی شخصی خودتان پهلو میزند و آدمهای معمولی که از فرط عادیبودن، شاید انتظار ملاقاتشان را در ادبیات نداشته باشید) برخورد خواهید کرد. نیمی از محبوبیت «مونرو» شاید در همین نهفته است که نه به قصد شهرت مینویسد و نه به هدف خودنمایی؛ و نه گویی آرزوی برندهشدن جایزهای را در سر دارد و نه رؤیای پرفروششدن کتابش را. او تنها، مینویسد تا روایتگر برههای از زندگی روزمره زنان و دخترانی باشد که در لحظهای گذرا حرفی، برخوردی، اتفاقی یا تلنگری، مسیر زندگیشان را برای همیشه عوض کردهاند. فرقی نمیکند «مونرو» راوی ذهن و درون چهکسیست؛ یک کودک، یک سرباز تازهازجنگبرگشته، دختر جوان جویای کار و تازهفارغالتحصیلشده، زن خانهداری ناراضی از زندگی یا حتی خودش! «آلیس مونرو» آنچه که از قلب و ذهن اینان میگذرد را با استادی تمام با خوانندهاش سهیم میکند. او در داستانهایش تصویری موشکافانه از زندگی روزمره آدمهای ماجراهایش ارائه میکند. او بیشتر به زندگی آدمهای شهرهای کوچک و محل وقوع داستانهایش میپردازد. زنها در داستانهای او، افرادی با روحیه و تفکر پیچیده هستند. «مونرو» بعد از دریافت جایزه ادبی «تریلیوم» برای کتاب «زندگی عزیز»، اعلام کرد از دنیای نویسندگی خداحافظی میکند و گفت: «نهاینکه نوشتن را دوست نداشته باشم؛ اما بهنظرم موقعی میرسد که حس میکنی به جایی رسیدی که دیگر میخواهی به زندگیات بهشکل دیگری نگاه کنی و شاید وقتی به سن من برسید، دیگر دلتان نخواهد آنقدر تنها باشید». خوبی او به همین است که از روزمرگیهای همگانی شاهکاری خلق میکند که آیینهای از هرروزههای ماست؛ و این ماییم که داستانهایش را در عالم واقعیت بازی میکنیم.