دونالد ترامپ؛ خاورمیانه سوزان و چالش مواجهشدن با ایران
دونالد ترامپ پس از ورود به کاخ سفید مجبور است با واقعیات جنگهای کنونی منطقه در غزه و لبنان دستوپنجه نرم کند. در خاورمیانه علاوهبر جنگ؛ مسائلی مانند سرنوشت «پیمان ابراهیم» و نحوه مواجهه با بازیگرانی مانند ایران، چین و گروههای مقاومت به سیاستهای تازه آمریکا شکل خواهد داد. «فرقی نمیکند که چهکسی در ایالاتمتحده رئیسجمهوری شود؛ چون برنامهریزیهایمان ازقبل انجام شده است»؛ این، بخشی از اظهارات سخنگوی دولت چهاردهم در روزی بود که مشخص شد «ترامپ» بر رقیب دموکراتش «کامالا هریس» پیروز شده و از ژانویه ۲۰۲۵ بهعنوان چهلوهفتمین رئیسجمهوری آمریکا در کاخ سفید مستقر خواهد شد. یکروزبعدش؛ 17 آبانماه سخنگوی دستگاه دیپلماسی نیز درراستای همین مواضع و درپاسخبه خبرنگار «ایرنا» بیان داشت آنچه برای ایران مهم و ملاک ارزیابی محسوب میشود، عملکرد دولت آمریکا است. هرچند در بسیاری موارد موضعگیریهای رسمی و اظهارنظرهای دیپلماتیک با آنچه تحلیلگران و ناظران امور سیاسی و بینالمللی میبینند و بیان میدارند انطباقی دقیق و کامل نمییابد اما واقعیت مناسبات تهران و واشنگتن جدا از این مواضع اعلانی نیست چنانکه «الجزیره» در تحلیلی درباره ارتباط نتیجه انتخابات آمریکا با سیاست اینکشور در قبال جمهوری اسلامی ایران تصریح میدارد هردو نامزد دیدگاههایی سختگیرانه را در برابر تهران دنبال و اعلام میکردند؛ درعینحال هردو به تعامل دیپلماتیک با ایران تمایل نشان میدادند. این رسانه بااشارهبه سخنان اخیر رئیسجمهوری و وزیر امور خارجه کشورمان، پیشبینی کرده تنها ممکن است در مواجهه جمهوری اسلامی ایران با ایالاتمتحده آمریکا تاکتیکها عوض شوند. بااینحال، خاورمیانه یکی از مناطقیست که بهدلیل ماهیت بحرانهای آن، مدتها است در کانون توجه واشنگتن قرار دارد و بسیاری منتظرند ببینند ترامپ در دور دوم ریاستجمهوری خود چه سیاستی را در قبال اینمنطقه، بحرانها و مسائلش درپیش میگیرد. اکنون چند موضوع اصلی در خاورمیانه وجود دارد که احتمالاً توجه ترامپ را بهخود معطوف خواهد کرد و سیاست خاورمیانهای وی بر محور اینمسائل خواهد چرخید. درادامه به بررسی هریکاز اینموضوعها و واکنش احتمالی ترامپ به آنها میپردازیم.
مسئله فوری؛ جنگ غزه و لبنان
مهمترین و فوریترین موضوعی که سیاست خاورمیانهای ترامپ را بهخود مشغول سازد؛ همچنانکه گزارش «سی.ان.ان» هم تصریح داشته شاید مسئله جنگ غزه و لبنان باشد. دونالد ترامپ در کمپین انتخاباتی خود براینموضوع تأکید کرده بود که اسرائیل باید به این جنگها پایان دهد و نتانیاهو تا قبل از ژانویه که قدرت تفویض میشود، باید برای خاتمه جنگ اقدام کند. بههمیندلیل برخی براینباورندکه ترامپ احتمالاً فشارها را بر نتانیاهو برای پایان جنگ افزایش میدهد و اسرائیل را وادار به تندادن به آتشبس میکند. درمقابل، برخی نیز بااشارهبه پیشینه دوران اول ریاستجمهوری ترامپ براینمسئله تأکید دارند که وی روابط نزدیکی با رژیم صهیونیستی برقرار خواهد کرد و همانند دوره قبل، امتیازات بسیاری را در منطقه به این رژیم میدهد؛ بهویژهکه آیپک لابی رژیم اسرائیل در آمریکا و بیوه آدلسون یهودی (مریام آدلسون) از حامیان اصلی مالی ترامپ در مبارزات انتخاباتی اخیر بودند. علاوهبراین، «جرد کوشنر» داماد ترامپ نیز از یهودیان حامی ایده صهیون است که طی دور قبل در انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به بیتالمقدس و پذیرش رسمی الحاق بلندیهای جولان به رژیم اسرائیل کمک زیادی کرد. بههمیندلیل، ایناحتمال وجود دارد که با دادن حق امتیاز اشغال و ضمیمهکردن بخش دیگری از کرانه باختری به رژیم صهیونیستی و تأیید حضور نظامی این رژیم در نوار غزه برای کنترل اینمنطقه و پاکسازی حماس، شرایط را برای پیروزی نتانیاهو چه در داخل و چه در جنگ بهبود بخشد.
سناریوهای مواجهه با ایران
موضوع مهم دیگری که تحلیلگران معتقدند سیاست خاورمیانهای ترامپ را تحتتأثیر خود قرار میدهد نحوه مواجهه با ایران است. در واشنگتن رابطه با کشورمان بر چند موضوع اصلی تأکید میشود که عبارتاند از مسئله هستهای و پیشرفتهای ایران در غنیسازی و تولید و نصب سانتریفیوژهای پیشرفته، تنشهای اخیر میان ایران و رژیم صهیونیستی و نهایتاً تحرکات گروههای مقاومت در منطقه. دررابطهبا مسئله هستهای، ترامپ بارها در سخنرانیهای خود براینموضوع تأکید کرده که ایران نباید هستهای شود و اجازه نخواهد داد جمهوری اسلامی بهسمت هستهایشدن حرکت کند. درواقع، خروج ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸ نیز با این فرض بود: این توافق نمیتواند مانع پیشرفت هستهای ایران شود و باید برنامه هستهای ایران را با یک توافق محکمتر محدود کرد. برخی تحلیلگران حتی بهاینموضوع اشاره میکنند که ممکن است ترامپ این سیگنال را به نتانیاهو بدهد که تا قبل از مستقرشدنش در کاخ سفید، به تأسیسات هستهای ایران حمله کند و برنامه هستهای ایران را نابود سازد. ازاینمنظر، دراینصورت ترامپ پس از مستقرشدن در کاخ سفید میتواند مانع حمله ایران به رژیم صهیونیستی شده و با فشار بر ایران، تنش میان دو طرف را مدیریت کند. البته ناگفته مشخص است چنین تصمیم یا سناریویی چه نسبتی با واقعیات منطقه، سرنوشت آن و حتی تحولات بینالملل برقرار میسازد و درصورت اجرا، مهار یا کنترل سیر تحولات از دست هر بازیگری خارج خواهد شد. مسئله دیگر همانگونه که اشاره شد، تنشهای اخیر ایران با رژیم صهیونیستیست. ترامپ درحالی پیروز انتخابات شده که بسیاری مترصد پاسخ ایران به حمله اخیر صهیونیستها به اهدافی در خاک ایران هستند. بهگمان برخی، عدم پاسخ ایران به حمله اسرائیل پیش از انتخابات آمریکا بهایندلیل بود که نمیخواست باایناقدام، پیروزی ترامپ را تسهیل کند اما اکنونکه ترامپ پیروز انتخابات شده، بهدلیل همکاری نزدیکی که احتمال دارد میان وی و کابینه نتانیاهو پیش از رفتن به کاخ سفید ایجاد شود، هر پاسخ ایران به این رژیم ممکن است با واکنش متفاوت نسبت به دوره امیدواری دموکراتها به تمدید دوره حضورشان در کاخ سفید مواجه شود و ترامپ نیز دراینزمینه از نتانیاهو حمایت کند. مسئله حمایت ایران از گروههای مقاومت نیز موضوع دیگریست که ترامپ درمواجههبا ایران با آن روبرو خواهد شد. اغلب مشاوران ترامپ و ازجمله «مایک پمپئو» که برخی وی را گزینه اصلی وزارت دفاع دولت بعدی میدانند، براینباورند تازمانیکه گروههای مقاومت ازسوی تهران حمایت شوند، نمیتوان با سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی ایران مقابله کرد؛ بنابراین، مقابله با ایران و گروههای مقاومت و فشار بر تهران برای قطع کمک به آنها احتمالاً از دستورکارهای اصلی ترامپ درمواجههبا ایران باشد.
چالش محتمل با چین در خاورمیانه و سرنوشت نامعلوم پیمان ابراهیم
همکاری با اعراب و پیشبرد پیمان ابراهیم نیز موضوع دیگریست که سیاست خاورمیانهای ترامپ را بهخود مشغول و معطوف خواهد کرد. کشورهای عربی حوزه خلیجفارس و بهویژه امارات و عربستان، بهدلیلاینکه احتمال پیروزی ترامپ در انتخابات اخیر را منتفی نمیدانستند، همکاری با شرکتهای ترامپ و مشاوران اصلیاش را هرگز قطع نکردند. عربستان دراینزمینه پیشرو بود و همکاری گسترده با شرکتهای تحتکنترل ترامپ یا داماد و فرزندانش داشت و بخشی از پروژههای ملی خود را به این شرکتها داده است؛ بنابراین، پیروزی ترامپ شرایط را برای روابط آنها با آمریکا بهبود خواهد بخشید. ترامپ نیز از اینمسئله استقبال خواهد کرد و احتمالاً پیشبرد پیمان ابراهیم و پیوستن عربستان به آنرا در دستورکار خود قرار خواهد داد، هرچند عربستان هرگونه عادیسازی روابط با رژیم اسرائیل را به تشکیل دولت فلسطینی منوط کرده است؛ امریکه نتانیاهو و کابینه افراطی وی بهشدت مخالف آن هستند. و اما مسئلهای که میتواند تنشی در روابط دولت ترامپ با کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس ایجاد کند، بحث رابطه اینکشورها با چین است. در سالهای اخیر پکن و بهویژه شرکت هوآوی نقش بسیاری در توسعه بخش فناوری و هوش مصنوعی کشورهای عرب حوزه خلیجفارس داشته و با وجود فشارهای دولت بایدن، کشورهای عربی روابط خود را با چین و شرکت هوآوی قطع نکردهاند. همکاری اینکشورها با پکن حتی در حوزه نظامی نیز گسترش یافته و تسلیحات چینی ازجمله هواپیماهای بدون سرنشین چینی بخشی از بازار مصرف کشورهای عرب را تصرف کردهاند؛ بخش اصلی خرید تسلیحاتی آنها همچنان از ایالاتمتحده آمریکا است. باتوجهبهاینکه ترامپ احتمالاً سیاست فشار بر پکن را در دستورکار خود قرار خواهد داد، احتمالاً به متحدان عرب چین نیز فشار وارد میکند که روابط با اینکشور را محدود و کنترل کنند.
یک ارزیابی جمعوجور
در جمعبندی اینمسائل باید گفت که هنوز نمیتوان «با قطعیت» درباره دولت آتی ترامپ و سیاست خاورمیانهای وی اظهارنظر کرد. آنچه معمولاً در تحلیلها به آن اشاره میشود و از گذر آن میتوان دیدی بر سیاستهای احتمالی ترامپ داشت، بررسی مواضع او بهویژه در دوران رقابتهای انتخاباتی و همچنین، اقداماتش در دوره اول ریاستجمهوریست. ازاینرو، میتوان این انتظار را نیز داشت که ترامپ بهدلیل تجربههایی که در دوره اول خود کسب کرده و انتظاراتی که از وی شکل گرفته است، سیاست متفاوتی نسبت به دوره پیشین خود در قبال خاورمیانه اتخاذ کند و همانگونه که بارها بر آن تأکید کرده، سیاست عدمحمایت از تنش و پایاندادن به جنگهای موجود را درپیش بگیرد. نتیجه چنین سیاستی میتواند درعمل افزایش فشار بر نتانیاهو برای پایاندادن به جنگ و اشغال غزه و جنوب لبنان، طرح مذاکره با ایران و کاهش تمرکز بر خاورمیانه و افزایش تمرکز و فشار بر چین باشد. ایرنا