مذاکرات موازی؛ و پویایی مصلحت‌محور دیپلماسی

هم‌زمان با پایان دور سوم از مذاکرات ایران و آمریکا، دستگاه دیپلماسی همسو با مصلحت ایران و منفعت مردم، دوستان و شرکای خود را همراه ساخته و مبتنی‌بر اصول سه‌گانه سیاست خارجی خود و متناسب با اقتضائات زمانی و مکانی تصمیم‌گیری و اقدام خواهد کرد. سیاست خارجی جمهوری اسلامی از آغاز دولت چهاردهم بر دو اصل مهم تکیه و تأکید ویژه داشته؛ به‌میدان‌آوردن دوستان ایران و همراه ساختن کشورهایی که در عرف دیپلماتیک دوست و شریک تهران تعریف نشده و روابط خنثی و سردی با تهران دارند، سنجش و تعریف منافع ایران متناسب با شرایط زمانی و اقتضائات آن.

لیلا واحدی: تصمیمات و اقدامات وزیر امور خارجه و مجموعه دیپلمات‌ها و کارشناسان این وزارتخانه را هم می‌توان درراستای پیشبرد این نگاه و اهداف آن ارزیابی کرد. این نگاه از زمان روی‌کارآمدن دولت چهاردهم در دو مقطع مشخص به‌صورت ویژه خود را نشان داده و اهداف موردنظر کشور را محقق ساخته است. از ابتدای مهر سال گذشته، یعنی هفته‌های آغازین دولت چهاردهم، مجموعه‌ای از تحولات، مسئولیت وزارت امور خارجه در دوره تازه را بسیارپیچیده و حیاتی ساخت. این نهاد درآن‌مقطع زمانی ازیک‌سو باید کنار میدانی می‌ایستاد که در برابر جنگ‌طلبی‌های رژیم اسرائیل به‌صف شده بود و ازسویی باید اجازه ماجراجویی بیشتر به این رژیم را با همراه‌سازی کشورهای منطقه و جهان نمی‌داد. مأموریت سید عباس عراقچی از مهرماه تا پایان آذرماه، دورساختن سایه جنگ با اسرائیل از سر ایران بود و دراین‌راستا، پایتخت‌های کشورهای همسایه به‌صورت مداوم و پرتکرار، مسافری از ایران داشت. گفت‌وگوهای مستقیم و البته صریح وزیر امور خارجه با همتایان و مقامات دیگر این‌کشورها، پیرامون دو موضوع مشخص بود: ایران خواستار جنگ نیست و هرنوع درگیری می‌تواند همه منطقه را جهنم سازد. درآن‌مقطع و با وجود شرایط خاص امنیتی وزارت امور خارجه این دیدارهای مستقیم و مذاکرات صریح را بر گفت‌وگوهای تلفنی و نامه‌های رسمی ترجیح داد. سفر عراقچی به بحرین، اردن و مصر به‌عنوان کشورهایی که درحال‌حاضر روابط سردی را با ایران تجربه می‌کنند؛ بخشی از سیاست همراه‌سازی کشورهای به‌اصطلاح خنثی در منطقه بود. این همراه‌سازی باتوجه‌به موقعیت جغرافیایی این‌کشورها درآن‌مقطع هوشمندانه ارزیابی شد. حضور در پایتخت قطر، عربستان و عمان هم به‌عنوان دولت‌های همراه و یا قدرتمند در منطقه سبب شد که تجاوز رژیم اسرائیل به حریم هوایی ایران ازسوی آن‌ها (و بسیاری از کشورهای جهان) محکوم شود. همچنین انتقال هشدار جدی ایران که ازسوی کشورهای منطقه به مقامات رژیم اسرائیل، سبب شد که تل‌آویو تبعات هرگونه اقدام علیه تهران را بیش‌ازهرزمان دیگری سنگین ارزیابی کرده و از انجام آن بپرهیزد. هم‌زمان با روی‌کارآمدن «ونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا در کاخ سفید و نوع خاص کنشگری وی در قبال جمهوری اسلامی ایران، فصل تازه‌ای از دیپلماسی در تهران آغاز شد. ترامپ گرچه ابتدا با امضای سند بازگشت فشار حداکثری علیه ایران، درهای دیپلماسی را بسته نشان داد اما ارسال نامه‌ای ازسوی وی به مقامات عالی ایران، ازیک‌سو ابهامات درباره رویکرد او را افزایش داد و ازسوی‌دیگر روزنه‌ای به‌سوی گفت‌وگو گشود. پاسخ به این نامه مهم‌ترین دستورکار وزارت امور خارجه و دیگر نهادهای ذی‌ربط در زمستان سال گذشته بود و سرانجام پاسخ به نامه ترامپ چهارشنبه ۶ فروردین ازطریق عمان ارسال شد. گفت‌وگوی مکتوب میان دو طرف ۲۳ فروردین و در مسقط پایتخت عمان و با میانجیگری وزیر خارجه این‌کشور، به گفت‌وگوی حضوری اما غیرمستقیم تبدیل شد و این ترتیب ماراتن تازه‌ای در دستگاه دیپلماسی تعریف شد که شنبه ۶ اردیبهشت باردیگر در پادشاهی عمان به ایستگاه سوم خود رسید. ایستگاهی جدی و البته سخت؛ ازآن‌رو که ورود دو طرف به جزئیات اختلافات هم زمان‌بر، هم سخت و هم تابع متغیرهای متفاوتی است که ممکن است رسیدن به یک تفاهم را ممکن و سریع و یا غیرممکن سازد. براساس توضیح وزیر امور خارجه در پایان دور سوم گفت‌وگوها؛ طرفین هم در موضوعات کلان و هم در جزئیات اختلاف‌نظر دارند اما مسیر مذاکراتی امیدوارکننده است و دو طرف اراده خود را برای پیشرفت نشان دادند. گفت‌وگوی غیرمستقیم با آمریکا گرچه سرخط اول خبری و تحلیلی در بسیاری از رسانه‌های جهان است اما تهران خط دیپلماتیک خود را تنها به مسقط محدود نکرده و از همان ابتدا دوستان خود را هم به مسیر صلح و ثبات دعوت کرده است. عراقچی در هفته منتهی به دور دوم مذاکرات به روسیه سفر و با رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه این‌کشور دیدار و گفت‌وگو کرد و در هفته منتهی به دور سوم مذاکرات با حضور در پکن و دیدار با وزیر خارجه و دیگر مقامات این‌کشور، درباره مهم‌ترین مسائل جاری در روابط دو کشور رایزنی کرد که مهم‌ترین آن گفت‌وگوهای هسته‌ای است. آگاه‌سازی چین و روسیه از روند گفت‌وگوهای هسته‌ای با آمریکا، از دو دیدگاه طبیعی و منطقی تحلیل می‌شود. پکن و مسکو شرکای راهبردی و استراتژیک جمهوری اسلامی ایران در جهان و به‌تعبیر وزیر امور خارجه دوستان روزهای سخت تهران هستند. ازاین‌رو آگاه‌سازی آن‌ها درباره آنچه با آمریکا درحال‌انجام است (با رعایت تمام خطوط قرمز استقلال ایران) روندی طبیعی و مسبوق‌به‌سابقه در سیاست بین‌الملل است که تهران هم به آن پایبند بوده است. ازسوی‌دیگر چین و روسیه دو عضو اصلی در گفت‌وگوهای پیشین هسته‌ای ایران و ۵+۱ هستند. گفت‌وگوهایی که با نقش‌آفرینی مثبت این دو کشور به توافق برجام منتهی شد. ازاین‌رو پکن و مسکو به‌صورت منطقی می‌توانند و باید در جریان دور تازه گفت‌وگوها درباره پرونده هسته‌ای ایران (با رعایت تمام خطوط قرمز منافع ملی) قرار گیرند. توضیح اهداف و روند گفت‌وگوها برای اعضای برجام محدود به چین و روسیه نبوده و وزارت امور خارجه سه کشور اروپایی عضو این توافق یعنی آلمان، انگلیس و فرانسه را هم درجریان‌آن قرار داده است. گفت‌وگوهای دوجانبه ایران با نمایندگان این‌کشورها در ژنو و وین به‌تناسب موضوع هم نشانه دیگری از اهتمام جمهوری اسلامی ایران برای به‌میدان‌آوردن ظرفیت‌های مختلف در جهان برای حراست از منافع است. تأثیر هر اتفاق، تصمیم و اقدامی در روابط میان ایران و آمریکا بر کشورها و دولت‌های منطقه ازیک‌سو و همراهی آنان با ایران دراین‌دوره از مذاکرات، از مهم‌ترین انگیزه‌های، تهران برای آگاه‌سازی پایتخت‌های منطقه از روند گفت‌وگوهاست که به‌صورت مقتضی و متناسب با شرایط انجام می‌شود. تصمیم‌گیری پویا مهم‌ترین ویژگی دستگاه سیاست خارجی ایران از لحظه روی‌کارآمدن دولت چهاردهم بوده است و متناسب با این ویژگی، نقاط عطف بسیاری در ماه‌های مسئولیت وزارت خارجه ثبت شده است. تهران متناسب با منافع خود، پس از ترور «اسماعیل هنیه» در تهران، در برابر تله جنگ رژیم صهیونیستی صبر استراتژیک پیشه کرد و دستگاه دیپلماسی توان خود را به‌کار گرفت تا در مجامع بین‌المللی و حقوقی بتواند علیه این‌اقدام اسرائیل اجماعی سیاسی به‌وجود آورد. هم‌زمان با پایان این صبر استراتژیک، عملیات وعده صادق ۲ و حمله هوایی رژیم صهیونیستی درپاسخ‌به این‌عملیات، تمرکز سیاست خارجی ایران به تبیین دلایل انجام عملیات و اجماع‌سازی علیه تجاوز هوایی اسرائیل معطوف شد. با روی‌کارآمدن ترامپ در کاخ سفید و اعمال فشار اقتصادی حداکثری و تهدید علیه ایران، سیاست اعلامی جمهوری اسلامی، عدم هرگونه مذاکره یا گفت‌وگو با دولت آمریکا اعلام شد. هم‌زمان با تغییر در کنشگری ترامپ اما رویکرد دستگاه دیپلماسی هم متناسب‌باآن تغییر کرد تا مشخص شود که سخن‌گفتن با ایران به هر زبانی، پاسخ از جنس همان زبان را دریافت خواهد کرد. از نیمه اسفند سال گذشته که ترامپ نامه‌ای با محتوای تقریباً عقلانی به ایران ارسال کرد؛ رویکرد تهران هم ارائه فرصتی برای دیپلماسی بود اما از نوعی که خود درنظر دارد. نامه ترامپ پاسخ داده شد اما ازطریق میانجی که تهران تعیین کرد به واشنگتن رسید. پس‌ازآن ترامپ باردیگر بر ضرورت گفت‌وگو با ایران اشاره و اصرار کرد. تهران این‌بار مذاکره مستقیم در شرایط فشار و تهدید را رد و اعلام کرد که این‌فرصت به دیپلماسی محدود به مذاکره غیرمستقیم است؛ این‌موضع ازسوی آمریکا پذیرفته شد و «استیو ویتکاف» فرستاده ویژه رئیس‌جمهور آمریکا و عراقچی وزیر امور خارجه ایران با میانجیگری «بدر بن حمد بوسعیدی» غیرمستقیم مذاکره کردند. دکترین سیاست خارجی ایران، مبتنی‌بر سه اصل اساسی خود؛ عزت، حکمت و مصلحت درتلاش است تا با به‌کارگیری حداکثری توان خود و ظرفیت‌های موجود در جهان، منافع ملی کشور را حراست کند. ازاین‌رو و در دور جدید گفت‌وگوها هم از موضعی منطقی و با ارزیابی گام‌های آتی آمریکا، درباره نحوه پاسخ به آن‌ها تصمیم خواهد گرفت و منطق عقلایی خود را با هر سیگنال ارسالی تطبیق و اقدام خواهد کرد. با چنین رویکردی است که سیاست خارجی ایران همه سرمایه خود را در حوزه نامطمئنی چون آمریکا صرف نکرده و آینده روابط با شرکا و همسایگان را چه در شرایط توافق با آمریکا و چه غیر آن تثبیت خواهد کرد. ازآن‌سو، ترامپ دریافته که یک رویکرد دیپلماتیک دقیق می‌تواند مؤثرتر از لفاظی‌های تند دولتش باشد. هزینه‌ها، ریسک‌ها و عدم‌قطعیت‌های جنگ، دیپلماسی را به گزینه‌ای جذاب‌تر بدل کرده است.ایرنا

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه