«آیکیدو»؛ هنری کاربردی یا صرفاً نمایشی؟!
دو نفر روی تاتامی مقابل هم ایستادهاند. اولی حمله را آغاز میکند و با تمام سرعت سمت حریفش یورش میبرد ولی با یک جاخالی از سمت حریف، غافلگیر میشود. هنوز ذهنش از حالت آشفتگی درنیامده بود که احساس کرد دراختیار حریف، چپ و راست میشود و تا بخواهد تعادلش را حفظ کند، مُچش پیچ میخورد و پرت هوا میشود ... اینجریان کاربرد «آیکیدو» را از زبان مهاجم (که خود او هم آیکیدوکا است) توصیف میشود؛ ولی اینقضیه چقدر صحت دارد؟ واقعاً یک آیکیدوکا میتواند حملهای خطرناک را خنثی کند و مهاجم را دراختیار خود درآورد یا همهاش فیلم است و تمامی پرتابها و قفل مفصلها نمایش است؟
مهدی سلیمی: آیا واقعاً آیکیدوکاران میتوانند هنرشان را بر روی یک حریف سرسخت که در سبک دیگری کار کرده پیاده کنند یا فقط زمانی میتوانند هنرنمایی کنند که حریفشان با آنها هماهنگ شده و برای نمکینشدن اجرای فنون، حریف (اوکه) آخر هر فنی روی هوا اوکمی (اُفت) بزند؟! روزی با یک دوست رزمیکار درمورد سبک آیکیدو بحث میکردم. یککم که بحثمان بالا گرفت، طرف موضع تندی نسبت به سبک آیکیدو گرفت. میگفت: «این کارهای عجیبوغریبی که نشون میدن چیه؟! این چه سبکیه که با یک تکان دست، حریف را پرت میکنند؟! ما قانون جاذبه داریم، قانون انرژی داریم! یهروز با رفقا دور تلویزیون نشسته بودیم و نمایشی از آیکیدو پخش کردند. داشتیم از خنده رودهبر میشدیم. چرا اینها بااینکار هاشون جوونهای مردم را گول میزنن؟» واقعاً درآنلحظه نمیدانستم چه بگویم! قضاوتش درمورد اینسبک ناشی از یک برنامه نمایشی از تلویزیون بوده نه از تجربه شخصی یا مطالعه و تحقیق! به من درمورد آیکیدو میگفت: «توهم بُرد، آدم را به سقوط میاندازد. آیکیدوکاران همیشه آخر تکنیکهایشان برندهاند و این توهم خطرناکی را برایشان درست میکند!» بااینکه اعتراضاتش بهجا بود اما حرفهایش قابلقبول نبود چون او با عینک رشته خودش به آیکیدو نگاه میکرد و نظر میداد؛ اصلاً در آیکیدو مفهومی بهنام رقابت معنا ندارد که بخواهد بردوباختی وجود داشته باشد. بااینکه حرف برای گفتن زیاد داشتم اما به حرمت سن بالا و مقام رزمیاش دیگر با او بحث را ادامه ندادم. شبیه به همین حرفها و پیشداوریها درمورد آیکیدو را از خیلی رزمیکاران دیگر شنیدهام. خاطرهای که ذکر شد بهترین و منطقیترین اعتراض را بین خاطرههایم داشت وگرنه حتی برایم پیش آمده که یک استاد رزمی (!) تا فهمید آیکیدو کار میکنم شروع به تمسخر و توهین به اینسبک کرد. واقعاً از وجود چنین استادنمایی افسوس میخورم زیرا موجودیت اینافراد بیمنطق و بیادب مایه ننگ جامعه رزمیست. بههرحال نمیدانم چرا عادت کردیم بدوناینکه اطلاع درستی داشته باشیم نظر بدهیم؟ نمیدانم آیا این پیشداوریهایمان بهخاطر نداشتن مطالعه کافیست یا تعصب بیشازحد نسبت به سبک خودمان است؟ متأسفانه دو ویژگی مشترک در برخی رزمیکاران خودمان وجود دارد: 1. سبکمان بهترین و کاملترین سبک است / 2. مابقی سبکها بیخود است و جز وقت تلفکردن نیست! معلوم است که این تعصب بیجا، افق دید انسان را محدود میکند و موجب پیشداوریهای نادرست میشود. خودم هم قبلاً نسبت به اینرشته دچار همچنین پیشداوری عجولانه شده بودم؛ و چندبار نزدیک بود رشتهام را عوض کنم اما باتوجهبهاینکه عناصر متضاد مکمل یکدیگرند، حرفوحدیثهای ناشی از تعصبهای بیجا مرا وامیداشت که درمورد کاربرد آیکیدو بیشتر تحقیق کنم و آخرش بهایننتیجه رسیدم که ایراد از آیکیدو نیست؛ از بعضی آیکیدوکاران است. اگر بخواهیم سبکی را خوب بشناسیم باید از پیشینه آن اطلاع داشته باشیم. یکی از ریشههای رشته آیکیدو سبکی بهنام «دایتو ریو» است. اینسبک کهن، اختصاصاً در خاندانی از سلحشوران سامورایی، نسلبهنسل آموزش داده میشد. هنرآموزان اینسبک فرامیگرفتند که چگونه درنبردبا دستخالی، حریفی مسلح را خلعسلاح کنند و این یعنی نبردی میانه مرگ و زندگی که یا طعمه شمشیری بران میشدند یا حریف را به کنترل خود درمیآوردند. بعید بهنظر میرسد که چنین سبکی میراث آیکیدو بوده و آیکیدو بیکاربرد باشد! بهنوعی میتوان گفت آیکیدو، استیل منحصربهفرد موریهه اوشیبا است. پس برای شناخت آیکیدو، مطالعه در دو موضوع ضروری است: 1. پیشینه آیکیدو (که همان دایتو ریو است) 2. سرگذشت موریهه اوشیبا. اینکه چرا اوشیبا باوجوداینکه به درجه بالایی در سبک دایتوریو رسیده بود و این آمادگی را داشت تا جانشین استادش شود اما سوابقش را رها کند و سیستمی جدید را توسعه دهد. هر سبکی در مناسبتهای گوناگون برای تبلیغ، نمایشی را اجرا میکند. اینمسئله در جامعه هنرهای رزمیِ جهان یکچیز پیشپاافتادهای است که ما به درست یا غلطبودن آن کاری نداریم. همه ما توقع داریم، هر سبکی که نمایش میدهد، هرآنچه در چنته دارد رو کند. از همینجا پیشداوریها و قضاوت نادرست پیش میآید؛ مثلاً هیچوقت نمایش «وینگ چون» بهپای زیبایی نمایش تکواندو نمیرسد؛ اما کاربرد وینگ چون اگر بیشتر از تکواندو نباشد، کمتر نیست (بهشرطیکه هنرِ رزمیِ تکواندویِ اصیل باشد نه ورزشِ مسابقهای آن)؛ و بدیهی است که هیچوقت نمایش نمیتواند ملاکی برای تشخیص کاربردیبودن یا نبودن یک رشته باشد. هنر آیکیدو نیز درواقع چیزی برای نمایش ندارد چراکه ظاهر فنهای آیکیدو دفاعشخصی است. برای نشاندادن فنهای آن باید حملهای ساختگی صورت گیرد. ازاینرو بعضاً نمایشهای آیکیدو، تصنعی، بیروح و بیکاربرد جلوه میکند یا بهزبانی: آیکیدویِ نمایشی شکل ماستشده آیکیدو واقعی است. بسیاری از تکنیکهای اینسبک را نمیتوان با نگاه درک کرد؛ مثلاً بیننده از کجا درک کند که به اوکه (کسیکه تکنیک میخورد) چه فشاری وارد شده؟ چون بسیاری از فنها مفاصل را هدف میگیرد، بعضی فنها عصبها را مستقیماً هدف میگیرد. خوب بیننده آن دردی که اوکه متحمل میشود را درک نخواهد کرد (مگراینکه خودش نیز آنرا تجربه کند). ازطرفدیگر، اوکه (که خودش هم آیکیدوکا است) میداند چگونه هماهنگ شود تا کمتر به او فشار آید و کمتر اذیت شود. تمامی این فاکتورها را کنار هم بگذاریم میفهمیم که کاربرد واقعی آیکیدو را نمیتوان در نمایش نشان داد. کسیکه تکنیک میخورد کاربرد آنرا بهتر از کسیکه تماشا میکند، درک خواهد کرد. آیکیدوکاران معمولاً مدل فنونی را که در باشگاههای خودشان تمرین میشود، بیکموکاست نمایش میدهند. فنهایی که از منطق خاصی برخوردار است و هیچکس جز خودشان آنرا درک نمیکند و البته بهتر است نمایش عمومی فرقی با نمایشهای خصوصی (که بین خود آیکیدوکاران است) داشته باشد و کمی کاربردیتر نمایش داد؛ مثلاً در نمایش عمومی لزومی ندارد آخر همه تکنیکهای ناگه وازا (فنون پرتابی) توبی اوکمی زد. تابهامروز، به آدمهای زیادی که تمرینهای آیکیدو یا نمایش آنرا میبینند، دقت کردهام. چیز مشترکی که در همه آنها بروز میکرد، تعجبشان از مدل تکنیکهای اینسبک بود! ولی واکنشهایشان مختلف بود. عدهای خوششان میآمد و اینسبک را تحسین میکردند و بعضی که دلیلی منطقی برای فنها پیدا نمیکردند، سریع برچسب نمایشیبودن را بر فنون این هنر رزمی میزدند. طبیعتاً باید بین مدل تمرین و کاربرد سبک فرق گذاشت. مدل تمرین شیوههایی از تمرین است تا هنرجویان را به هدفی برساند؛ و شکل تمرینات آیکیدو مثل جیو وازا، هنکا و اویو وازا، مدل اوکه شدن، رندوری و ... همهوهمه برای نیل به این مهارت است: «کنترل و غلبه بر حریف بااستفادهاز نیروی خودش» و فراترازآن یعنی: «هماهنگی با نیروی کی حریف» و تکنیکهای آیکیدو و مدل تمرینی آن، باتوجهبه هدف و غایتی که دارد (روش آی کی)، از اصول و منطق خاصی پیروی میکند. حرکات مُدَور، حملات مستقیم را خنثی میکند. آیکیدو از چنین اصلی پیروی میکند. ابتدا هماهنگی با حمله حریف و هضم نیروی او، بعد انتقال این نیرو علیه او و بهکنترلدرآوردن حریف (رسیدن به چنین مهارتی نیازمند تمرینات جدی، در بازه زمانی درازمدت است). ازآنجاکه بیشتر فنون آیکیدو، مفاصل را هدف میگیرد و خطر آسیب مفصل بیش از عضله است، نباید روند تمرین آسیبی به هنرجو بزند. یکی از دلایل هماهنگی اوکه (کسیکه تکنیک میخورد)، با توری (کسیکه تکنیک میزند)، بهحداقلرسیدن آسیب است؛ مثلاً در تمرینات نیمهپیشرفته و پیشرفته آیکیدو (مثل جیو وازا) سرعت توری (فنزن) بالا میرود و اوکه (فنخور) در چنین موقعیتی، اغلب با پیچخوردن مفاصلش، باید روی هوا معلق بزند (توبی اوکمی)؛ وگرنه آسیب جدی میبیند. آیکیدوکاران در تمرین مکمل یکدیگر هستند؛ برایهمین هرکدام باید بهتناوب، هم با توریبودن، فنون را تمرین؛ و هم با اوکهشدن، به دوستشان کمک کنند تا تکنیکها را خوب یاد بگیرد و خودشان زمینخوردن را تجربه کنند که بهقولمعروف تا زمین نخوریم پیشرفت نمیکنیم. یکیدیگر از دلایل هماهنگی در تمرین، نشستن تکنیکها در بدن هنرجویان است. اینمسئله، بیشتر درمورد فنون مقدماتی (مثل کیهون وازا) صدق میکند و بهتدریج با پیشرفتکردن هنرجو و نشستن فنون در بدن او، باید استیلهای بدنی مختلف بهویژه استیلهای سخت و مقاوم را نیز تجربه کند. برای یک آیکیدوکارِ قَدَر، قد و وزن؛ قدرت و استقامت بدنی حریف، مهم نیست؛ چون باید به کنترل او درآید، وگرنه بداند که هنوز به جایی نرسیده. رزمنامه