فریبکاری تبلیغات هوش مصنوعی علیه تنهایی
اگر از چتجیپیتی و سایر چتباتها توصیههای پزشکی دریافت میکنید، مراقب باشید! هوش مصنوعی، دکتر نیست و نمیتواند مانند پزشکها، اطلاعات علمی به شما بدهد. شرکتهای هوش مصنوعی قاعدتاً باید درباره محتوای خود به کاربرانشان هشدارهایی بدهند تا محتوا را آگاهانه مصرف کنند؛ اما در برخیازموارد، هر دادهای را بدون اخطار دراختیار کاربران قرار میدهند؛ ازجمله اطلاعات پزشکی و مربوط به سلامتی!
مریم علیبابایی: تصور کنید یک نفر در تنهایی روی صندلی اتاقش نشسته و با چشمانی خسته از همه به صفحه تلفنهمراهش خیره شده، هوا دلگیر و ناراحتکننده است و خانوادهاش کنارش نیستند یا شاید در شهر دیگری زندگی میکنند، دوستانش در شبکههای اجتماعی آنلایناند، اما هیچکدام در دنیای واقعی برایش مرهم نشدند. در همین حین از تنهایی زیاد سعی میکند با هوش مصنوعی ارتباط کلامی برقرار کند یک سؤال ساده را با ناراحتی و ناامیدی شدید از او میپرسد: «فکر میکنی من آدم خوبیام؟» پاسخ ازآنسو اینگونه صادر میشود، (البته هوش مصنوعی برای همه آدمها چنین نسخهای را میپیچد) «تو بهترین کاریکه میتوانی انجام دهی را انجام خواهی داد. همینکه این سؤال را پرسیدی یعنی دلت مهربان است.» کاملاً جوابی رباتگونه و غیرانسانی! این جملهای نیست که از یک دوست صمیمی گفته شده بود که تو رو کاملاً میشناسد و از روحیاتت آگاه است یا حتی از کارشناس و روانپزشک مشاور آنلاین هم نیست که با حرفزدن بهنوعی آشنایی نسبی به تو داشته باشد، بلکه این جواب سرد و تکراری حاصل یکی از پروژههای تازه متا خواهد بود، «دوستان جدید هوش مصنوعی» پروژهای که مارک زاکربرگ امیدوار است روزی بتواند مفهوم «تنهایی» را نه در قالب کلمات و جملات روزمره، بلکه در زندگی واقعی، بازتعریف کند. مارک زاکربرگ در سال ۲۰۲۵ اعلام کرد که متا درحالتوسعه یک سرویس جدید از دوستان دیجیتال مبتنیبر هوش مصنوعی است؛ که هدفش ساخت دوستانی هوشمند، همیشه دردسترس، با قابلیت شناخت عاطفی و همراهی بلندمدت است در نگاه اول شاید این ایده صرفاً یک بسط طبیعی از چتباتها و دستیارهای هوشمند بهنظر برسد؛ اما زیرساخت اینپروژه، بحرانی انسانی پنهان شده است: «تنهایی». مطالعات جهانی، از جمله تحقیقات دانشگاه هاروارد و گزارشهای سایتهای معتبر، تأیید کردهاند که بحران تنهایی در دنیای مدرن ابعاد گسترده و وسیع بهخود گرفته است. چون بیش از ۶۰٪ بزرگسالان میگویند که احساس تنهایی مداوم دارند. این آمار در کشورهای صنعتی نیز درحالافزایش است. تنهایی حالا دیگر فقط یک حس شخصی نیست؛ یک مسئله سلامت عمومی است. افزایش اضطراب، افسردگی، بیماریهای قلبی و حتی کاهش امید به زندگی، با تنهایی گره خوردهاند. دراینشرایط، زاکربرگ انگار نه با کمپین که بخواهد سلامت عمومی را در جهان بگستراند، بلکه با همانچیزیکه همیشه در آن سرآمد بوده یعنی «فناوری» میخواهد باز کاری کند تا کار نویی را در عصر ارتباطات رقم بزند. پلتفرم جدید متا به کاربران اجازه میدهد تا «دوستانی» با ویژگیهای دلخواه خلق کنند. از ظاهر آواتار تا جنس صدا، از ویژگیهای اخلاقی تا نوع شوخطبعی یا حتی میزان همدلی. این دوستان هوش مصنوعی بااستفادهاز مدلهای زبان پیشرفته، دادههای رفتاری و بازخوردهای کاربران، درطولزمان «رشد» میکنند و بهتر یاد میگیرند که چگونه مانند یک دوست واقعی رفتار کنند. آنها میتوانند به حرفهای شما گوش بدهند، با شما بازی کنند، برایتان شعر بخوانند، با شما فیلم تماشا کنند و حتی شما را در تصمیمگیریهای شخصی همراهی کنند. زاکربرگ در معرفی اینپروژه گفته که «ما میخواهیم کاری کنیم که هیچکس در دنیا مجبور نباشد احساس کند تنها مانده است». پرسشی که بسیاری از روانشناسان و جامعهشناسان مطرح میکنند این است: چرا در قرنی که ابزارهای ارتباطی از همیشه پیشرفتهتر هستند، انسانها اینقدر تنها شدهاند؟ چه شد که اینهمه پیامرسان، تماس تصویری، گروههای مجازی نتوانستند جای یک گفتوگوی واقعی را بگیرند؟ انگار پاسخ را باید در کیفیت روابط انسانی جستوجو کرد. فناوریهای ارتباطی اغلب سطحی، مبتنیبر نمایش و اغراقاند. در دنیایی که بیشتر گفتوگوها در قالب ای موجی یا پیامهای کوتاه شکل میگیرند، احساس «درکشدن» کمرنگ شده است. پلتفرمهایی که روزگاری برای اتصال ساخته شده بودند، حالا خودشان به ابزار مقایسه، اضطراب و انزوا تبدیل شدهاند. البته اینموضوع را هم نباید نادیده گرفت که سبک زندگی شهری، مهاجرت، بحرانهای اقتصادی و فرهنگی و همچنین کمرنگشدن ارتباطات خانوادگی، انسان مدرن را در موقعیتی قرار داده که نه زمان دارد و نه فضای روانی برای ساخت و نگهداری از روابط انسانی عمیق. ازهمینرو هوش مصنوعی، دراینمیان، پیشنهادی خطرناک ولی وسوسهانگیز ارائه میدهد: رابطهای بدون زحمت، بدون ترس از قضاوت و همیشه دردسترس را پیشنهاد میدهد. سؤالاتی که شاید ذهن مخاطبان را دراینرابطه درگیر کند ایناستکه مزایای دوستان هوش مصنوعی چه خواهد بود، آیا این دوستیها واقعاً میتوانند کمک کنند و البته نمیتوان انکار کرد که دوستان دیجیتالی، در برخی شرایط، مزایایی واقعی دارند: مثلاً «همیشه دردسترساند» برخلاف انسانها، دوستان هوش مصنوعی ۲۴ ساعته فعالاند. شما نیمهشب، هنگام اضطراب یا افسردگی، میتوانید کسی را داشته باشید که به شما گوش دهد. «قضاوت نمیکنند» آنها هیچنوع پیشداوری درباره نظرات و فعالیتهایی که دارند نمیکنند و کاربران میتوانند رازهایشان را بدون ترس از شرمندگی یا افشا، با یک موجود غیرانسانی در میان بگذارند. «قابل تنظیماند»؛ کاربر میتواند نوع دوست موردنیازش را «شخصیسازی» کند: کسیکه انگیزه بدهد، دلداری دهد یااینکه با شوخیهای خاص شما بخندد یا سلیقه موسیقیتان را بشناسد. «جایگزین موقتی در بحرانها»؛ برای کسانیکه در مناطق دورافتاده یا شرایط اجتماعی خاص زندگی میکنند، این دوستان هوش مصنوعی میتوانند نقش حمایت عاطفی موقت را بازی کنند. درسویدیگر، اینپروژه بیشک با موجی از نگرانیهای روانشناختی، فلسفی و حتی اخلاقی روبهرو خواهد بود: مثلاً این نوعدوستی یکنوع توهم رابطه انسانی ایجاد میکند که کاربران ممکن است احساس کنند واقعاً با یک انسان درارتباطاند، درحالیکه آنچه دریافت میکنند صرفاً بازتابی از الگوهای رفتاری خودشان است. افرادیکه دچار مشکلات ارتباطی هستند، بهجای درمان ریشهای و تلاش برای ارتباط واقعی، ممکن است به این دوستان پناه ببرند و وابستگی ناسالمی پیدا کنند که آنها را از واقعیت دورتر میکند. باید اینرا هم مدنظر قرار دهیم که شرکتهایی مانند متا، دادههای عظیمی از تعامل کاربران با دوستان هوش مصنوعی جمعآوری خواهند کرد. این اطلاعات میتوانند برای تبلیغات هدفمند یا حتی دستکاری عاطفی بهکار گرفته شوند. وقتی افراد عادت کنند با موجوداتی که همیشه درکشان میکنند حرف بزنند، ممکن است تابآوری و توانمندی لازم برای ارتباط با انسانهای واقعی (که گاهی پیچیده، متناقض و آسیبپذیرند) را از دست بدهند. آیا دوستی با یک موجود دیجیتال، واقعاً میتواند جای ارتباط انسانی را بگیرد؟ یااینکه صرفاً مسکنی است برای یک زخم مزمن؟ روانشناسان معتقدند دوستی واقعی شامل عنصر «دیگری بودن» است؛ یعنی مواجهه با انسانی دیگر که اراده، احساس و تجربهای مستقل دارد. هوش مصنوعی، هرچقدر هم پیشرفته باشد اما فاقد این خصلت «دیگری بودن» است. حتی پیشرفتهترین مدلهای زبانی، فقط بازتابهای پیشبینیشده از آن چیزیاند که ما به آنها آموختهایم. پس درواقع، دوست دیجیتال بیشترازآنکه دیگری باشد، آینهای از خود ما است و همینجاست که تنهایی ما، بهشکل پیچیدهتری بازمیگردد. باید اینموضوع را درنظر بگیریم که دوستی با هوش مصنوعی، نه کاملاً تهدید است و نه نجاتبخش. این پدیده، مثل بسیاری از نوآوریهای فناورانه، دولبه دارد: میتواند نجاتبخش کسانی باشد که هیچ دسترسی به روابط انسانی ندارند، یا میتواند عمیقتر ازقبل، انسان را در انزوای خودساختهاش فروببرد. شاید پاسخ در اینباشدکه بهجای جایگزینکردن رابطه انسانی، از این ابزارها برای پشتیبانی موقت، آموزش مهارتهای اجتماعی، یا رفع بحرانهای شدید استفاده کنیم. بررسیها نشان میدهد که از ابتدای سال ۲۰۲۵ تاکنون، کمتر از ۱ درصد از پاسخهایی که هوش مصنوعی و چتباتهایش دراختیار کاربران میگذارند حاوی این هشدار و اخطار است که امکان دارد پاسخها درست نباشند. بقیه پرسشها، بدون هشدار، به کاربران پاسخ داده میشود. واقعیت ایناستکه هوش مصنوعی بههرطریقی باید اذعان کند که صلاحیت ارائه توصیه پزشکی ندارد. درواقع، نباید فقط کاربر را به مشورت با پزشک، تشویق کند، ایناقدام بهتنهایی کافی نیست. برخیازافراد در جامعه پزشکی براینباورندکه این اخطارها، باید باشند. آنها میگویند هرچند برخی از کاربران دائمی یا حرفهایِ هوش مصنوعی، ممکن است این هشدارها را نادیده بگیرند اما باز این اخطارها باید باشند.مهر