اسرار علمی؛ اما ترسناک شبزندهداری
ساعت دو نیمهشب است و بهجای خوابیدن، کسی در حال بالاوپایین کردن صفحه تلفنهمراه خود زیر چراغهای روشن بیمارستان است، در شیفت شب کارخانه کار میکند، یا تا سپیدهدم مشغول تماشای پشتسرهم فیلم است. آنچه رفتاری بیضرر در دنیای مدرن بهنظر میرسد، ممکن است درواقع در حال بههمریختن مغز بهشیوههایی باشد که دانشمندان تازه شروع به درک آن کردهاند. بهگزارش هستی وفایی (ایسنا)؛ دکتر رندی نلسون، رئیس دپارتمان علوم اعصاب در دانشگاه ویرجینیای غربی، ۱۵ سالگذشته را صرف تحقیق روی چیزی کرده است که روزانه میلیونها آمریکایی را تحتتأثیر قرار میدهد: اینکه چگونه قرارگرفتن درمعرض نور مصنوعی در شب، ساعتهای زیستی داخلی ما را مختل میکند و عملکرد مغز را بهطور اساسی تغییر میدهد. تحقیقات او بررسی میکند که چگونه ریتمهای شبانهروزی مختلشده بر عملکرد سیستم ایمنی، التهاب عصبی، سوختوساز، خواب و خلقوخو تأثیر میگذارد. بهنقلاز اساف، نلسون روی کارگران شیفتی و بیماران بستریشده مطالعه میکند، گروههایی که بهطورمداوم درمعرض نور مصنوعی در ساعاتی قرار میگیرند که بدن انتظار تاریکی دارد. کار او فراتر از مشکلات ساده خواب است. او درحالبررسی اینموضوع است که چگونه آلودگی نوری ممکن است در افسردگی، اضطراب و اختلالات متابولیکی نقش داشته باشد. چرا مغز شما انتظار تاریکی دارد؟ انسانها طی میلیونهاسال با چرخههای قابلپیشبینی نور و تاریکی تکامل یافتهاند. مغز ما چیزی دارد که دانشمندان آنرا «ساعت اصلی» مینامند. این یک خوشه کوچک از سلولهاست که هماهنگ میکند چهزمانی هورمونها ترشح شوند، چهزمانی دمای بدن تغییر کند و چهزمانی اندامهای مختلف فعال یا غیرفعال شوند. وقتی نور مصنوعی در ساعات شب وارد چشمان ما میشود، این سیستم زمانبندی داخلی را گیج میکند. مغز سیگنالهای متناقضی درباره زمان روز دریافت میکند و این ریتم طبیعی که تقریباً هر فرآیند زیستی بدن را تنظیم میکند، مختل میشود. کارهای آزمایشگاهی نلسون بر اندازهگیری اینموضوع تمرکز دارد که این اختلال چگونه بر مغز و بدن تأثیر میگذارد. مطالعات او تغییرات در عملکرد سیستم ایمنی، سطح التهاب و تولید هورمونهایی که خلقوخو، گرسنگی و واکنش به استرس را تنظیم میکنند، بررسی میکند. تقریباً ۱۵ درصد از کارمندان آمریکایی، ازجمله پرستاران، کارگران کارخانه، نگهبانان امنیتی و دیگران در ساعاتی غیرمعمول کار میکنند که آنها را مزمن درتضادبا ساعت طبیعی بدنشان قرار میدهد. تحقیقات نلسون نشان میدهد اینگروه درمعرضخطرات بیشتری برای مشکلات سلامتی قرار دارند که فراتر از احساس خستگی است. اثرات زیستی قابلاندازهگیری است. وقتی افراد در ساعات طبیعی خواب درمعرض نور قرار میگیرند، بدنشان تغییراتی در نحوه پردازش قندخون نشان میدهد که میتواند خطر دیابت را افزایش دهد. این اختلال همچنین بر هورمونهایی که گرسنگی و احساس سیری را کنترل میکنند تأثیر میگذارد که ممکن است توضیحی برای نرخ بالاتر چاقی در میان کارگران شیفتی باشد. التهاب مغز عاملی که با افسردگی و اضطراب مرتبط است وقتی ریتمهای شبانهروزی مختل میشوند، افزایش مییابد. هورمونهای استرسی که معمولاً الگوهای روزانه قابلپیشبینی دارند، نامنظم میشوند و بر همهچیز از کنترل قندخون تا عملکرد سیستم ایمنی تأثیر میگذارند. نلسون درحالحاضر اکنون آزمایشهایی است که میتواند نحوه برخورد بیمارستانها و محیطهای کاری با نورپردازی را تغییر دهد. او میگوید: ما دو آزمایش بالینی داریم که در آنها نقش جلوگیری از اثرات مخرب نور در شب را بر نتایج بالینی پس از سکته مغزی و جراحی قلب در بخشهای مراقبت ویژه بررسی میکنیم. این آزمایشها همچنین دستگاههای نور آبی روشن را آزمایش میکنند که برای کمک به تنظیم مجدد ساعت بدن پرستاران شیفت شب طراحی شدهاند که میتواند خواب، توانایی تفکر و خلقوخوی آنها را بهبود بخشد. این مطالعات گامی مهم بهسوی بهکارگیری یافتههای آزمایشگاهی در مراقبتهای پزشکی دنیای واقعی هستند. موفقیت میتواند منجر به سیاستهای جدید بیمارستانی و سیستمهای حمایتی بهتر برای میلیونها آمریکایی شود که شیفت شب کار میکنند. افرادیکه شبها تا دیروقت بیدار میمانند، بیشتر درمعرضخطر افسردگی قرار دارند؛ اما چرا؟ پژوهش جدیدی که بر روی دانشجویان انجام شده، نشان میدهد تفاوت موجود در میزان آگاهی لحظهای (مایندفولنس)، کیفیت خواب و مصرف الکل میتواند توضیحی برای این باشد. بهگزارش محمدرضا دلفیه (ایسنا)؛ افرادیکه طبیعتاً شبها دیرتر میخوابند و صبحها دیرتر بیدار میشوند، در اصطلاح «کرونوتیپ عصرگاهی» نامیده میشوند. تحقیقات پیشین نشان دادهاند که اینافراد نسبت به کسانیکه سحرخیز هستند (کرونوتیپ صبحگاهی)، علائم افسردگی بیشتری دارند. برای بررسی بیشتر اینموضوع، محققان دانشگاه ساری انگلستان در یک پژوهش جدید، دادههای ۵۴۶ دانشجو را ازطریق یک پرسشنامه آنلاین جمعآوری کردند. این دادهها شامل اطلاعاتی درباره الگوهای خواب، میزان آگاهی لحظهای، گرایش به نشخوار فکری، مصرف الکل و سطح افسردگی و اضطراب اینافراد بود. نتایج این مطالعه نشان دادند دانشجویانی که دارای کرونوتیپ عصرگاهی بودند، بهطور قابلتوجهی بیشتر درمعرضخطر افسردگی قرار داشتند. بهطورکلی، مشخص شد که این سه عامل درمقایسهبا افراد سحرخیز، در میان شبزندهداران وضعیت نامطلوبتری دارند. البته بهدلیلاینکه مطالعه فوق فقط روی دانشجویان دانشگاه انجام شده است، محققان اظهار داشتهاند که نتایج آن ممکن است به گروههای سنی دیگر قابلتعمیم نباشد. با وجود این محدودیتها، پژوهشگران براینباورندکه مداخلاتی که به بهبود میزان آگاهی لحظهای، کیفیت خواب و کاهش مصرف الکل کمک کنند، میتوانند خطر افسردگی را در میان جوانان کاهش دهند. ایسنا