خانوادههای تکوالد و چالشهای آن
دکتر علیاصغر شاملو؛ روانشناس
یکی از مهمترین تغییرات در دو نسل گذشته، پیرامون ازدواج و نهاد خانواده رخ داده است؛ بـهگـونهایکه رشـد فزاینده رخدادهایی نظیر افـزایش طلاق، زنـدگی مشترک بدون ازدواج، تولد فرزندان نامشروع، روابط آزاد جنسی، ... تعداد و انواع خانوادههای تکوالدی را در پی بازتعریف خانواده افزایش داده است. روانشناسان و جامعهشناسان با گسترش چنین پدیدهای در غرب، اثرات زندگی در انواع خانوادههای تکوالد و خانوادههای دو والد واقعی (مزدوج رسمی) را بر رفتار و وضعیت کودکان بررسی کردهاند. نتایج این تحقیقات تطبیقی حاکی از وجود اختلاف معنیدار در زمینه رشـد شناختی، عاطفی، اجتماعی، تحصیلی، بهداشتی، جسمی و جنسی کودکان خانوادههای تکوالد با کودکان خانوادههای دو والد واقعیست. در مقالهای تحتعنوان «غرب و پدیده خانوادههای تکوالدی» آمده است که در طی دو نسل گذشته، بر تعداد بچههایی که با هر دو والدین خود زندگی نمیکنند و همچنین تعداد بچههایی که حاصل زندگیهای بدون ازدواج هستند، افزوده شده است. درپی این تغییرات ساختاری در نهاد خانواده، تغییراتی نیز در سایر بخشهای جامعه ایجاد شده است که حاصل تکهتکهشدن و ازهمپاشیدگی خانواده در غرب است. ازدواج و خانواده در ایالات متحده آمریکا در دو نسل گذشته تغییراتی اساسی شامل کاهش ازدواجهای رسمی، افزایش طلاق، زندگی مشترک بدون ازدواج و تولد فرزندان نامشروع و ... داشته است. اما این مساله در کشورهایی مثل ایران خود را بهشکل دیگری نشان میدهد.
جامعه مدرن و پیشرفت های علمی و تکنیکی آن، باوجود مزایا و امتیازاتی که برای افراد جامعه بههمراه داشته است، متأسفانه معایب و خطراتی را نیز برای سلامت روانی، فیزیکی افراد و ارتباط بینفردی آنها بهوجود آورده است. دراینمسیر، خانواده هم از گزند آن بیامان نمانده است. آمار طلاق، بیشک تحتتأثیر مدرنشدن (تغییر شاخصهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، جنسی و ...) جامعه، روند روبهرشدی را نشان میدهد. مسیر منحنی طلاق نهتنها روبهبالاست بلکه انواع طلاق و دلائل و بهانههای طلاقگرفتن و پیامدهای بسیار منفی آن هم افرایش پیدا کرده است. داشتن فرزند در هنگام طلاق، یکی از مشکلات بسیار جدیست که خانوادهها، والدین و فرزندان را درصورت بیتوجهی به منافع فرزندان، شرایط والدین و سلامت بچهها، آینده آنها را با چالشی جدی روبهرو میکند. با افزایش آمار طلاق، مسلماً تعداد خانوادههایی که تکوالد هستند و باید یک یا دو شاید هم تعدای بیشتری فرزند را سرپرستی کنند، بیشتر و بیشتر میشود. چنین والدی باید خارج از خانه کار کند تا فرزند یا فرزندانش را سرپرستی کند؛ با عشق و محبت با آنها برخورد کند؛ به مشکلات آنها بهشکل درستی رسیدگی کند؛ به نیازها و احساسات و عواطف آنها توجه کند و همزمان در شرایط سخت اقتصادی که کشورمان با آن روبهروست، این والد بایستی بتواند از عهده مخارج سنگین زندگی هم برآید. این همه مسئولیت و وظیفه سنگینی که تکوالد باید بتواد آنها را بهدرستی مدیریت کند، بدونشک کاستیها، کمبودها، نقایص و اشکالاتی در روش برخورد والد تک با فرزندانش بهوجود میآورد.
فرزندی که با یک والد زندگی میکند، بهخاطر کمبودهای ارتباطی، احساسی و رفتاری و نبود الگویی که با آن خود را همسان کند، به احتمال بسیار زیاد در خطر آسیبهای اجتماعی بیشتری قرار دارد. هیچ والدی توانایی انجام وظایف هر دو والد را ندارد و نبود یکی از والدین، باعث هرچهفرسودترشدن تکوالد سرپرست میشود. ازاینرو، والدی که باید شغلی داشته باشد تا مخارج سنگین زندگی را بپردازد؛ رابطه احساسی و عاطفی با فرزندش را سازماندهی کند و به امور خانه و خارج از خانه بپردازد؛ زمان اندکی برای حل مشکلات فرزندش پیدا خواهد کرد. همه این عوامل باعث کمرنگ و ضعیفشدن ارتباط او با فرزند یا فرزندانش میشود. در چنین شرایطی، مواردی همچون سلامت روانی و فیزیکی فرزند، تغذیه، موفقیت تحصیلی و امور مدرسه، ارتباط با دوستان و آشنایان در معرض آسیب قرار میگیرد. ازاینرو لازم است که والد تک، آگاهی لازم درباره اینکه چه خطراتی فرزندش را تهدید میکند، داشته باشد و اینکه بداند؛ چه برخوردی با فرزندش باید داشته باشد تا خطر آسیبها را به حداقل برساند.
چرایی آسیب به فرزندان تکوالد:
1. اختلالات رفتاری در بین فرزندان با والد تک، بسیار بالاتر از فرزندانی که با هر دو والد زندگی میکنند. بهگفتهدیگر؛ نبود والد دیگر که به دلائل متفاوتی میتواند بهوجود آمده باشد، شرایط را برای فرزند ما به شکلی میتواند پیش ببرد که او خودش را مقصر نبود او بداند و ازاینرو عدم سازش و پرخاشگری را پیشه کند.
2. افت تحصیلی یا ترک تحصیل. فرزند ما ممکن است دلیلی برای ادامه تحصیل یا جدیگرفتن آن پیدا نکند؛ چراکه خودش را با دیگران مقایسه میکند و کمبودهای موجود در زندگیاش را بهانهای برای بی توجهی به آن قرار میدهد.
3. نبود امکانات. اگر خانوادهای که تکوالد است، امکانات محدود مالی داشته باشد و والد تک نتواند نیازهای او را که در بیشتر موارد با امکانات مالی قابل حلشدن هستند، پاسخگو باشد؛ متأسفانه بین والد و فرزند، اختلافات جدی صورت میگیرد و میتواند توانایی والد را برای مدیریت خانواده با مشکلات جدی روبهرو کند.
4. خودداری والد تک از ازدواج دوم بدون درنظرگرفتن دلایلش، باعث میشود که همه فشار سنگین والدگری بر دوش یک والد باشد که معمولاً (نه همیشه) والد تنها، توان انجام این رسالت را ندارد؛ درنتیجه رابطه بین والد و فرزند دچار چالشهای جدی میشود. آمارها نشان میدهد که جرائم اجتماعی در این فرزندان بیشتر دیده میشود؛ البته باید درنظر داشت که هر ازدواج دومی هم ممکن است موفقیتآمیز نباشد.
جرایم اجتماعی، ترک یا افت تحصیل، بیکاری، ازجمله مشکلات دیگر در بین بچههای تکوالد است که آمار رشد بیشتری را در این موارد نسبت به کودکان دووالد نشان میدهد؛ اما حالا که ما خواسته یا نخواسته و به هر دلیلی والد تک برای فرزندمان شدهایم، چه اقداماتی باید انجام دهیم که خطر آسیب را کمتر کنیم؟
1. با در آغوش کشیدن، بوسیدن و لمس (بهاندازه و مناسب) فرزند میتوان کمبود نبود والد دیگر را تا مقدار زیادی جبران کرد و بینهایت عشق و محبت را به آنها تقدیم کرد.
2. کوشش کنیم از دیگران بهویژه از مادربزرگ و پدربزرگ، نزدیکان و آشنایان مهربان و دانا کمک بگیریم. نباید خجالت بکشیم و شرمنده باشیم که والد تکسرپرست هسیتم؛ بلکه باید بدانیم که حضور اطرافیان مهربان میتواند به رفع کمبود والد دیگر کمک کند.
3. اگر امکان مالی دارید؛ حتماً از کلاسهای متفرقه مثل نقاشی، موسیقی، ورزش، طبیعتگردی و ... برای فرزندتان استقبال کنید و او را به این کلاسها بفرستید.
4. انتظار و توقع از فرزندتان را در حد و اندازه توان او نگه دارید. او بهاندازهکافی از نبود والد دیگر رنج میبرد؛ درنتیجه نیازی نیست که از او توقع بیشازاندازه داشته باشید؛ چراکه نیتجه دلخواه شما را بههمراه نخواهد داشت.
5. فرزند شما کمی بیش از بقیه فرزندان که با هردو والد زندگی میکنند، نیاز به تشویق، ترغیب و حمایت دارد. این مهم را فراموش نکنید.
6. کوشش کنید که بین سرویس و خدماتدادن و عشق و محبت به فرزندتان تفاوت قائل شوید؛ چراکه بسیاری از والدین مدعی بیش از اندازه محبتکردن به فرزندشان هستند؛ درحالیکه آنها نمیدانند به فرزندان باید بینهایت ابراز عشق و محبت کرد و آن چیزی که آنها را خسته کرده، در واقع سرویس دادن بیوقفه و ارائه خدمات مداوم است. خدمات و سرویسدادن به فرزندانمان بایستی محدود و منتطبق با نیازهای آنها باشد.
7. فرزندتان را با دیگر بچهها مقایسه نکنید و او را مقصر جدائیتان و نداشتن همسرتان ندانید.
در پایان بایستی اشاره کرد که والد تک، نیاز بیشتری به همکاری، همیاری، حمایت و پشتیبانی اطرافیان دارد. هرزمان که احساس کردیم فرزندمان در افکار، رفتار و احساساساتش غوطهور شده و درحال خارجشدن از مسیر درست است، لازم است تازمانیکه دیر نشده، بهسرعت واکنش نشان دهیم و از افراد دانا و کاردان کمک و مشاوره بگیریم.