خلق «امنیت شهری» با کمک خودِ خلق
امنیت و آرامش، همواره از دغدغههای اولیه و اصلی جوامع بشری بوده است. امنیت بهعنوان محصول اجتماع پیشازآنکه یک مقوله سیاسی، حکومتی و دولتی باشد، مفهومی انسانی و اجتماعی بوده و مستلزم مشارکت و حضور مردمی در عرصههای مختلف و تعامل آنها با یکدیگر. تصور امنیت بیدرنظرگرفتن عوامل انسانی در یک بستر اجتماعی ممکن نیست و ازطرفی، دنیای کنونی شدیداً نیازمند عزمی راسخ و تلاش فراگیر برای کاهش فرصتها و کمرنگکردن انگیزههای مجرمانه در افراد است؛ چراکه ازاینطریق میتواند تاحدودزیادی از شدت بزه و جرم در جامعه بکاهد و سایه امنیت را بر شئون زندگی بشر بگستراند. یکی از نیازهای اساسی محیطهای شهری، امنیت شهریست که از ابزار مهم تحقق پیشگیری از جرم بهشمار میرود؛ مدیریت شهری بهعنوان دستگاه اصلی هدایتگر توسعه شهر میتواند در پیشگیری از جرائم و افزایش امنیت نقش مؤثری داشته باشد. وظیفه تأمین امنیت برای شهروندان، زمانی بهخوبی انجام میشود که با اتخاذ سیاستها و برنامههای پیشگیرانه زمینههای وقوع جرائم از میان برود. مدیریت شهری میتواند در عرصههای ساختاری، کالبدی، اجتماعی و فرهنگی مؤثر واقع شود. طراحی فضاهای شهری بهگونهایکه فضاهای بیدفاع در آن کاهش یابد یا استفاده از مشارکت مردم برای تأمین امنیت محله، از نمونههاییست که میتوان دراینباره ذکر کرد. نظریههای شهرگرایی جدید و حکمرانی شهری خوب با ارائه راهبردهای مبتنیبر مشارکت و همکاری مردم در زمینههای مختلف ازجمله اینموارد است؛ فرایند تأمین امنیت ازطریق مشارکت شهروندان از مفاهیم اصلی و بنیادی بهشمار میرود. تاریخ حیات انسان، تاریخ همکاری و مشارکت است؛ وقتی اولینبار انسان دریافت که میتواند با تجمیع توان خود بر مشکلات فائق آید، مشارکت نیز بهوجود آمد. امروز مشارکت مردم در اداره و ساختوساز شهری در اکثر کشورهای دنیا امری ضروریست؛ بهطوریکه استفاده از مشارکتهای مردمی نیز برای مقابله با مشکلات شهری و هم برای کاهش جرائم محلی مرسوم است. میزان مشارکت مردم یک شهر و عوامل مانند فرهنگ سیاسی شهر میزان فراهمبودن مقتضیات مدیریت مشارکتی قواعد و قوانین حاکم بر زندگی مردم و نردبان مشارکت شهروندی بستگی دارد. فنون مشارکت مردمی در برنامهریزی و مدیریت شهری را میتوان به سه گروه عمده تقسیم کرد که هریک از گروهها نیز خود دارای شاخههای متعددی نیز روشهای سنتی اطلاعات دهی و مشورت روشهای مؤثر بر تصمیمگیری و روشهای خودیاریست. محولکردن وظیفه اطمینان، امنیت و مراقبت از محیط به شهروندان پارادایمی جدید و الگوی نوین از رفتار اجتماعیست؛ مردم که بهطورسنتی متوقع آن و مصرفکنندگان عدالت بودهاند، در گفتمان جدید خود باید تولیدکننده، مجری و مسئول اجرای عدالت باشند. پذیرش این تحولها در جامعه، بهسهولت میسر نبوده و نیاز به گذشت زمان و فرهنگسازی دراینحوزه دارد؛ شهروندی که تابهامروز از دولت انتظار تأمین امنیت محیط خود را داشته و بهتدریج باید بپذیرد که خود بخشی از بار تأمین امنیت را باید بر دوش بکشد. در جامعه مدرن میتوان نسبت شهروندی و جامعه را توضیح داد؛ افراد در جامعه مدرن، دارای چند نقش اساسی اجتماعی هستند که یکیازآنها نقش شهروندیست. روند شهرگرایی در جامعه شهری مدرن نیز به شکلگیری روابط جدید میان شهروندان و حکومتهای محلی، دولتهای شهری و همچنین شیوههای جدید زندگی شهری منجر شده که متمایز از ماهیت شهری اجتماعات شهری پیشمدرن در غرب و شرق بوده است. در کنار این ویژگیها، جامعه شهری مدرن؛ بهویژه حکومتهای محلی این جوامع با چالشهای جدیدی روبهرو شدهاند که ازآنجمله میتوان به رشد نابرابری شهرها، کمبود منابع شهری، فشارهای زیاد برای رقابتهای شهری و مهمترازآنها تقاضا و مطالبات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حقوقی افزونتر برای مشارکت شهروندی و داشتن سهم بیشتر سیاستگذاریها برنامهریزیها و تصمیمگیریها اشاره کرد. اگر در جامعهای بیاعتمادی و تردید نسبت به همکاری و مشارکت وجود داشته باشد، هزینه انجام امور عمومی افزایش یافته و افراد بهواسطه ترس از زیان کمتر حاضر به همکاری و مشارکت میشوند. در فرآیند ارتقای کیفیت زندگی، متغیرهای اجتماعی؛ بهویژه سرمایههای اجتماعی نقش کلیدی ایفا میکند؛ تقویت جامعه مدنی با مشارکت داوطلبانه، آگاهانه و فعال مردم بهسوی دیگر اعتماد متقابل بین حکومت و مردم امکانپذیر است. باید توجه کرد که عوامل مختلفی در مشارکت افراد نقش دارد، انگیزههایی نظیرِ توجه به منافع عمومی، احساس وظیفه، علاقه به کار با دیگران، کسب محبوبیت و برخورداری از احترام و قدردانی دیگر شهروندان؛ از جمله مواردیست که میتواند زمینهساز مشارکت مردم باشد. امنیت، احساس رهایی از تشویش، اضطراب، ترس یا احساس آرامش و اطمینان است. چنانچه بخواهیم بهزبانساده امنیت را تعریف کنیم، باید گفت امنیت یعنی استفاده بهینه از فرصتها برای رفع تهدیدها؛ از این تعاریف میتوان نتیجهگیری کرد که امنیت از دو عنصر اساسی «تهدید و فرصت» سرچشمه میگیرد؛ بنابراین، تحقیق و گسترش امنیت ازیکسو منوط به مقابله با تهدیدها و ازسویدیگر پیامد بهرهگیری از فرصتهاست. در بخش مردمی باید گفت؛ مشارکتدادن مردم در فرایند طراحی، پیش از اجرای طرح تا پس از اجرا در میزان مشارکت آنها بسیارتأثیرگذار است. مردم نسبت به آنچه درباره آن نظر دادهاند، احساس مسئولیت کرده و خود در مراقبت از آن تلاش میکنند؛ مثلاً بهتر است نمونههای رنگی را طبق نظر مردم انتخاب کرد. تغییر طراحی کاربردی جهت بهبود تعاملات و همبستگیهای اجتماعی و کاهش میزان بزهکاری و احساس ناامنی، طراحی نقاط و مکانهای مناسب در پیادهرو مانند نقاط مکث (محلهای نشستن) که مردم را برای حضور در فضا و استفاده از آن تشویق میکند؛ نیز سپردن مسئولیت نظارت پیادهروها و محیط پیرامون به مردم از درون ساختمانهای خودشان باید موردتوجه قرار گیرد. در بخش کالبدی پیشنهادهایی مطرح است؛ ازجملهاینکه طراحی محیط بهگونهای باشد که افراد درون خانه، هم برای فضای اختصاصی و هم فضای عمومی و نیمه عمومی اشراف داشته باشند. ازاینطریق میتوان افراد غریبهای را که وارد محیط میشوند، شناسایی کرده و حتی محدوده که فرزندان آنها بازی میکند را نیز تحتنظارت خود درآورند. نورپردازی ورودی ساختمانها بهطور مناسب، استفاده از درجهبندی نور و با شدتهای مختلف تا هرگونه حرکت در محیط برای ساکنان قابلتشخیص باشد، تعبیه پنجرههای ساختمان در محل مناسب و در اتاقهایی که ساکنان از آن استفاده بیشتری میکنند از دیگر نکات قابلتوجه در بخش کالبدیست. ورودی ساختمان باید بهگونهای طراحی شود که از ساختمانهای مجاور دید داشته باشد، همچنین از طراحی و ساخت و فضاهای باز بلااستفاده پرهیز شود تا هرگونه فرصت مناسب برای مجرمان را از بین ببرد./ ایمنا