بازخوانی حماسه ماندگار زنان «لرده» و «دلوار» در تاریخ؛
به نام زن، به عشق وطن
زنان ایرانی همواره حماسهساز و تاریخساز بودهاند و در ادوار مختلف نشان دادهاند که برای حفاظت از مرز بوم دلیرانه پایکار هستند؛ حماسه زنان «لرده» دشتستان نقطهعطف و چون نگینی در تاریخ جنگجهانی اول در جنوب ایران میدرخشد. در این حماسه تاریخی شیرزنان لرده دشتستان در مقابل استعمار انگلیس، چند زن قهرمان با تفنگهای ساده خود موفق شدند یکی از گروهانهای انگلیسی را زمینگیر کنند و تلفات سنگینی بر آنان وارد کنند. بهگزارش ایسنا؛ فاطمه مؤمنی؛ پژوهشگر، نویسنده و کارشناس ارشد تاریخ، حماسه لرده را اینچنین شرح میدهد؛ با شهادت رئیسعلی دلواری، نیروهای مجاهدان جنوب به تدریج دچار ضعف شدند و اتحاد آنها کمتر شد. آخرین مرحله اتحاد مجاهدین شرکت در جنگ سربست چغادک بود که با توفق نیروهای انگلیسی در هم شکسته شد و «زائر خضرخان اهرمی»، یکی رؤسای مجاهدین بهسمت تنگستان رفت و با فشار نیروهای انگلیسی از اهرم بهسمت خائیز «قریه آشی» عقبنشینی کرد؛ اما همچنان با هجوم هوایی و زمینی انگلیسیها مواجه بود تا اینکه به طرف روستای کاردانه در شهرستان دشتی عقب نشینی کرد تا اوضاع آرامتر شود. یکی دیگر از رؤسای مجاهدین «میرزا محمدخان غضنفرالسلطنه برازجانی» بود که پس از عقبنشینی و شکست در جنگ سربست چغادک به طرف برازجان رفت. وی ابتدا قول همکاری به افسر ارشد نیروی انگلیس داد؛ اما وقتی در اول مهر نیروی انگلیس وارد برازجان شدند، وی و یارانش حضور نیروهای بیگانه را در شهر تحمل نکردند و پس از مذاکره با طوایف برازجان تصمیم بر مبارزه مجدد گرفتند. با موضعگرفتن غضنفرالسلطنه و یارانش در مقابل با انگلیس، نبرد سختی اتفاق افتاد و به خاطر تفوق انگلیسیها، ضعف مجاهدین، نبود تدارکات لازم و آنفولانزای شدیدی که شیوع یافته بود مجاهدین با دادن تلفات ناچار به عقب نشینی شدند.
حرکت غضنفرالسلطنه برای تجدید قوا بهسمت «لرده»
غضنفرالسلطنه تصمیم گرفت به ارتفاعات «لرده» در کوههای گیسکان دشتستان که ۴۰۰۰پا از برازجان فاصله داشت و در هشتمایلی اینشهر و منطقهای صعبالعبور و کوهستانی بود، بروند تا شاید آنجا بهتر بتوانند در مقابل نیروهای انگلیس قوایشان را بازسازی کند. منطقه «لرده» حدود چند کورهراه داشت که با تعداد کمی تفنگچی میشد جلوی نیروهای انگلیس و پیشروی بیشتر آنها را گرفت. در اوایل آبانماه غضنفرالسلطنه به دیدن «شیخ محمد حسین مجاهد برازجانی» به منطقه «ناخا» رفت. اینخبر به انگلیسیها رسید و آنها در نبود «ضنفرالسلطنه» فرصت خوبی برای درهمشکستن مجاهدان پیدا کردند؛ بنابراین بااستفادهاز سیاست غافلگیری در ۸ آبانماه ۱۲۹۷ ساعت ۱۱ شب با دو ستون نیروهای انگلیس بهفرماندهی «ژنرال اسمی» و «میچرفرنگز» با همکاری راهنمایان محلی بهسمت لرده پیشروی کردند و بامداد به «قلعه لرده» رسیدند.
شکست ارتش بریتانیا از چند زن کوهنشین دشتستانی
نبود غضنفرالسلطنه برای نظمبخشی به امور و فرماندهی موجب شد تا نیروهای انگلیسی در کارشان موفق شوند؛ چادرها را به آتش کشیدند؛ مجاهدین تعدادی تلفات دادند و تعدادی به اسارت رفتند. در اینجا، چون خبر دستگیری و اسارت مردان به زنان لردهای رسید، این زنان تصمیم به مقابله و ایثار گرفتند که این اقدامشان موجب حماسهای شد که در تاریخ ثبت شد. درموقع بازگشت ستون دوم یعنی ستون چپ نیروهای انگلیس بهفرماندهی «میجر کی. فرنکز» مورد حمله اهالی لرده و زنان قرار گرفت. این بانوان در لحظاتی که نیروهای انگلیسی به پیروزی قطعی رسیده بودند و راه برگشت را در پیش گرفته بودند شروع به شلیک گلوله، شیون و هلهله از بالای کوهستان کردند؛ انگلیسیهایی که در میانهراه درحال برگشت بودند با پژواک اینصداها دچار رعبووحشت شدند، نظم نیروهای انگلیسی ازهمگسیخته شد و مجاهدان و مردان لردهای از فرصت بهدست آمده برای آزادی خویش بهره بردند؛ بهاینطریق نیروهای انگلیسی بهفرماندهی «میجر کی. فرنکز» که گویا «کاپیتان والاس» (افسر ستاد فرماندهی) همراه آنها بود با شکست مواجه و عقبنشینی کردند. دراینماجرا که رعبووحشت بر نیروهای انگلیسی حکمفرما شده بود، فکر کردند که نیروی جدیدی به آنها حمله کرده است و نمیدانستند که اینکار از طرف ۱۰نفر از شیر زنان لرده انجام شده است. بهقول «علیمراد فراشبندی» «... بالاخره در تاریخ نوشته شد که ۱۰نفر زن شین دشتستانی که از گستاخی دشمن سخت بههیجان آمده بودند، مرگ را استقبال و تا پای جان دفاع کردند ...»
شکست خفتبار نیروهای انگلیسی
نام این زنان از منابع ضبطشده بهصورت همسر و مادر و خواهر آمده است که خود نشانی از مردانهبودن تاریخ است و عبارتنداز: همسر رئیس حسن، مادر مشهدی علی لردهای؛ همسر رئیس ملک، مادر حاجی و فرهاد (در جریان مبارزه شهید شدند)؛ خواهر حاجی و فرهاد؛ همسر کربلایی علی، مادر حسین لردهای؛ خواهر کربلایی نظام لردهای؛ همسر رئیس غلامعلی(شهید شد) در منابع انگلیسی در مورد شکست نیروهای انگلیسی اشاره واضحی نشده اما «جیمز مابرلی" در کتاب «عملیات ایران» ثبت کرده است که «ستون چپ به فرماندهی فرنکز شب در کوه ماند و راه را گم کرده بودند» درحالیکه حماسه زنان لرده موجب پراکندگی سپاه «فرنکز» شدند و آنها پس ازهمگسیختگی نیروهایشان و با بهجایگذاشتن تلفات و مهمات و کمکگرفتن مجدد از نیروهای انگلیسی مستقر در برازجان توانستند بهسختی خود را نجات دهند، ۱۰ و ۱۱ آبانماه به برازجان برگشتند. قطعاً انگلیسیها اینگزارش را در اسناد و مدارک خویش به مرکز مخابرات کردهاند؛ اما نگارش آن جز ضربه به پیکر بریتانیا نتیجه دیگری نداشت. اینجاست که «جیمز مابرلی» بهسرپرستی ژنرال «سِرپرسی سایکس»؛ فرمانده قوای پلیس جنوب مینویسد: «پیرایش سفت و سخت این تاریخ ارزش چندانی برایش نخواهد گذاشت و توجیه عملیات صورتگرفته را برای عموم غیرممکن میسازد». با آفرینش حماسه زنان لرده، انگلیس متوجه شد که بوشهر بهراحتی سکوت و تسلیم را نمیپذیرد و صحبت «ادوارد گری» در مجلس نمایندگان انگلیس که گفته بود دولت بریتانیا میتواند با ۵۰۰نفر نظامی از بوشهر تا اصفهان را تصرف کند، توهماتی بیش نیست. خود «میجر کی. فرنکز» که سخت تحتتأثیر این عملیات قرار گرفته بود، بعداً از آقاخان زیارتی میخواهد که ترتیب ملاقات وی را با سرداران عشایر لرده فراهم کند. وی پس از حضور در جمع آنها با چندنفر از آنها عکس گرفت و گفت که عکس شما را به لندن میبرم و به آنها خواهم گفت که چگونه جنگیدید.
حماسهآفرینی زنان در نبرد دلوار
پیش از حماسه لرده، ما نبرد دلوار را داریم که خانواده رئیسعلی دلواری و زنان اهالی دلوار همگی بهصورت غیرمستقیم و رساندن تدارکات جمعی، پرستاری مجروحین، نگهداری سالخوردگان و کودکان، رساندن آب و غذا به مجاهدان نقش بسزایی داشتند. مردان عشایر همیشه مسلح بودند؛ بنابراین زنان هم از کودکی سلاح دیدهاند و گاهی مشق کردهاند؛ زن عشایر بنا بر محیط زندگی خود و برای دفاع از خانواده و خویش درصورت لزوم از سلاح استفاده میکردند؛ اما اینبار برای مقابله با نیروهای بیگانه و عملیات نجاتبخش مردانشان بودهاند که تا پای جان ایثار کرده و توانستند موفق شوند.
زن ایرانی لازم باشد یکهتاز میدان میشود
شکست نیروهای انگلیس در لرده بههمت زنان این پیام را دارد که زن ایرانی همیشه یاریگر مرد خویش بوده است و در مواقع لزوم میتواند حماسههای خارقالعاده بیافریند. ظلم و ننگ شکست در مقابل بیگانه و ظالم را نمیتواند تحمل کند و اگر نیاز باشد خود یکه تاز میدان میشود. در اسناد و مدارکی که انگلیس به مرکز در لندن و هند مخابره کردهاند، قطعاً حضور حماسهآفرین زنان لرده از چشم تیزبین آنها پنهان نمانده است؛ اما در کتب خویش بهطور واضح به آن اشاره نکردهاند. بهجز «جیمز مابرلی» که آنهم بهصورت مبهم و بیشتر صعبالعبوربودن و گمشدن نیروها را ذکر کرده است. پس از حماسه لرده باتوجهبه ضعف مجاهدین و نرسیدن تدارکات از مرکز و حمایت نشدن و تفوق کامل نیروهای انگلیسی مجاهدین نتوانستند قوای خویش را بازسازی کنند؛ البته نیروهای انگلیسی هم که از ابتدای جنگ جهانی اول در بوشهر حضور داشتند و بهخاطر دفاع مجاهدین جنوب از سرزمینشان نمیتوانستند خود را به شیراز برسانند. با آمدن نیروهای سریرسی سایکس از شیراز بهسوی بوشهر باتلاق مرگ نیروهای انگلیسی به پایان رسید و اتمام جنگجهانی اول و سیاستهای جدید انگلیس در منطقه و در ارتباط با روسیه برگه پایانی بر جریان مبارزات جنوب بود.