افزایش ۲۶برابری چاههای آب غیرمجاز؛ بلای جان تالابها
کیمیا عبداللهپور
در چندسالاخیر مدام خبرهای ناخوشایندی از وضعیت آبی کشور میشنویم؛ همه آنها نشاندهنده ایناستکه وضعیت ذخایر سدها و منابع آبی زیرزمینی کشور مناسب نیست؛ ازطرفی خشکسالی و کمبارشی فشار آورده و مشکلات زیادی را رقم زده است. البته در چندهفتهگذشته، بارندگیهای خوبی در سراسر کشور رخ داد که براساس اعلام وزارت نیرو، حدود ۴۰درصد ذخایر سدهای کشور پر شده است اما بنابر اعتقاد کارشناسان، خشکسالی و کمآبی چندسالگذشته بهحدی زیاد بوده و منابع آبی را از بین برد که این بارشها جبران آنهمه عقبماندگی را نمیکند؛ بنابراین نباید فکر کنیم که با این بارشها کمبود منابع آبی جبران شده است. تاپیشازاین بارندگیها، سازمان هواشناسی اعلام کرده بود که بارشهای کشور صفردرصد کمتر از معمول است؛ ایندرحالیستکه حدود درصد از مساحت کشور درگیر خشکسالی با شدت و ضعفهای متفاوت است. همچنین بنابر اعلام شرکت مهندسی آبوفاضلاب، حدود ۲۷۰ شهر دچار تنش آبیست؛ ازسویی فرسودگی خطوط لوله انتقال آب موجب هدررفت ۲۵درصد آب در شبکه آبرسانی میشود که خسارتی معادل ۶۵هزارمیلیاردتومان در قالب زیان انباشته بههمراه دارد. وقتی اینشرایط پیش میآید، برای جبران آن اقدامات مختلف ازجمله احداث چاههای عمیق در جایجای دشتها صورت میگیرد که تعدد این چاهها موجب میشود تا شیره زمین کشیده و دیگر توانی برای منابع آبی زیرزمینی باقی نماند. دراینوضعیت مشکلات زیادی متوجه بخشهای مختلف ازجمله محیطزیست میشود. یکی از بخشهایی که چاهها حیات آنرا بهخطر میاندازند تالابها هستند. اگر نگاهی به روند حفر چاهها چه مجاز و چه غیرمجاز در کشور داشته باشیم، میبینیم که در مدت چهاردههگذشته بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی در دشتها شدت گرفته است. آمارها نشان میدهد در دهه ۵۰ حدود ۱۵هزارحلقه چاه غیرمجاز در کشور وجود داشت اما اکنون به بیش از ۴۰۰هزارحلقه چاه غیرمجاز افزایش یافته است که اثرگذاری اینروند برای حیات تالابها بهویژه آنهاییکه حوضه آبریزشان بسته است، بسیارخطرناک است. متخصص مدیریت زیستبومهای تالابی درباره تأثیر چاهها بر حیات تالابها گفت: حفر چاههای عمیق چه مجاز و چه غیرمجاز در دشتها و مزارع کشاورزی آسیب جبرانناپذیری را بر تالابهای کشور وارد میکند؛ بهطوریکه دربرخیموارد دیگر قابلجبران نیست و دراینشرایط تالابی که زمانی حیاتبخش یک منطقه بود، دیگر به کانون گردوغبار تبدیل شده است. علی ارواحی افزود: نگاهی به روند حفر چاهها چه مجاز و چه غیرمجاز در کشور نشان میدهد که در مدت چهاردههگذشته بهرهبرداری از آبهای زیرزمینی در دشتها شدت گرفته است، اینمسئله شاید از سیاستهای ما درراستای توسعه کشاورزی و خودکفایی در محصولات نشئت میگرفت اما غافلازاینکه متناسب با توان سرزمین ما نبود. وی اظهار داشت: مثلاً حدود ۴۰سالپیش در اطراف تالاب پریشان ۵۰حلقه چاه بود اما اکنون حدود هزارحلقه چاه اطراف این تالاب وجود دارد که ازاینتعداد بیش از ۲۰۰حلقه چاه غیرمجاز است؛ بااینحساب روندی را آغاز کردهایم که همان تشدید فشار بر منابع آبی زیرزمینی در کشور است. متخصص مدیریت زیستبومهای تالابی ادامه داد: ازطرفدیگر در دهه ۵۰ حدود ۱۵هزارحلقه چاه غیرمجاز در کشور وجود داشت اما اکنون آمارها نشان میدهد که بیش از ۴۰۰هزارحلقه چاه غیرمجاز در کشور وجود دارد، جدای از چاههای غیرمجاز زیادی که در کشور حفر شده، چاههای مجاز ما هم عمدتاً متناسب با پروانه بهرهبرداری، آب برداشت نمیکنند؛ درواقع بسیاریازآنها بیشتر از میزان پروانهای که برای آنها صادر شده، بهرهبرداری میکنند، علاوهبراین، عمدتاً بارها این چاهها کفشکنی شدند یعنی عمقشان افزایش یافته است و این خود نشان میدهد که بهشدت سفرههای آبی زیرزمینی در دشتهای مختلف کشور درحالافت سطح است و چاههای مجاز هم کفشکنی میکنند تا مازاد بهرهبرداری کنند. ارواحی تأکید کرد: اثرگذاری اینروند بر روی تالابها بهویژه تالابهایی که حوضه آبریزشان بسته است، بسیاربیشتر است؛ بهطوریکه میتواند در خشکشدن آن تالاب تأثیر بیشتری نسبت به تالابهای دیگر داشته باشد. بهعنوانمثال دریاچه ارومیه، تالاب پریشان، آق گل و زریبار برخی از تالابهایی هستند که حوضه آبریزشان بسته است (حوضه بسته یعنی از بیرون حوضه آبی وارد تالاب نمیشود)، وقتیکه از یک حوضه بسته بیشازحد آب از سفرههای زیرزمینی برداشت میشود، تأثیر آن شدت میگیرد چون مجرایی وجود ندارد که بتوان آنرا بهسادگی جبران کرد. وی گفت: اینشکل بهرهبرداری غیراصولی و بیرویه از منابع آبی زیرزمینی اثر خود را بر روی حیات تالابها برجای میگذارد؛ درواقع اولین قربانی اینروش بهرهبرداری از منابع آبی؛ تالابها و دومین قربانی بخش کشاورزیست. بهعنوانمثال اکنون در پیرامون دریاچه ارومیه یا تالاب پریشان چاههایی داریم که عملاً کیفیت آب آنها بسیار کاهش یافته و اصطلاح کشاورزان آب تلخ شده است؛ این اصطلاح عامهایست که کشاورزان بکار میبرند و بهلحاظ فنی یعنی اینکه میزان املاح و شوری آب از سطح استانداری که میشود با آن کشاورزی انجام داد هم فراتر رفته و این امکان را حتی شاید در میانمدت برای کشاورزی هم فراهم نکند. ارواحی افزود: درواقع بهعلت برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی کیفیت آبی که از چاهها برداشت میشود، مناسب نیست و عملاً با آن آب امکان کشاورزی هم وجود ندارد. بااینحساب حتی این تصور هم نمیرود که تا ۱۰سالآینده حتی بتوانیم با منابع آبی که از آبهای زیرزمینی برداشت میشود امکان کشاورزی وجود داشته باشد. وی دربارهاینکه راهکار چیست، گفت: یکی از راههایی که منجر به کاهش برداشت و حتی اضافهبرداشت از چاهها میشود، نصب کنتورهای هوشمند است اما همینجا یک سؤال جدی پیش میآید که باید از وزارت نیرو پرسید و اینکه اعتبارات قابلتوجهی برای احداث سدها و سازههای انتقال آب دراینوزارتخانه هزینه میشود که تبعات و پیامدهای محیطزیستی زیادی دارد اما سؤال ایناستکه چرا وزارت نیرو برای اینکارها میتواند اعتبار کسب کند اما برای نصب کنتورهای هوشمند بر روی چاهها نمیتواند بودجهای دریافت کند. ارواحی ادامه داد: برای اینکار وزارت نیرو میگوید باید بخشی از هزینه نصب کنتور هوشمند بر روی چاه را کشاورز پرداخت کند، سؤال ایناستکه چرا کشاورز باید چنینکاری انجام دهد؟ چرا باید پول بدهد و برداشت آب از چاه را برای خود محدود کند و بااینکار حتی نتواند مازاد برداشت داشته باشد بنابراین نصب کنتور باید توسط وزارت نیرو انجام شود. متخصص مدیریت زیستبومهای تالابی تأکید کرد: اکنون تهیه برنامه هفتم توسعه دردستاقدام است که میتواند فرصت مناسبی برای مطرحکردن اینموضوع باشد اما یک نکته وجود دارد و آن اینکه آیا وزارت نیرو توانسته تسهیلات کاملی را برای نصب کنتورهای هوشمند پیشبینی کند یااینکه وزارت جهاد کشاورزی در چنددههگذشته برای سیستمهای تحتفشار آبیاری تسهیلات و اعتبار جذب و هزینه کرده است؟ شاید اجرای اینکار مشارکتی را بین دو وزارتخانه میطلبد که بتوانند هرکدام بخشی از هزینه نصب کنتورهای هوشمند را تأمین کنند البته باید درنظر داشته باشیم که نصب کنتورهای هوشمند در برنامههای توسعهای آمده اما اعتبار آن پیشبینی نشده است؛ یعنی بهنظر میرسد دولتها برای اینکار درمقایسهبا احداث سد و سازههای انتقال آب، اولویتی را برای نصب کنتورهای هوشمند با هدف مدیریت منابع آبی قائل نشدهاند، بهترین حالتی که دیده شده ایناستکه حداقل ۵۰درصد این هزینه را باید کشاورز تقبل کند و کشاورز هم اینکار را انجام نمیدهد. وی اظهار داشت: نکته دیگری که بسیار حائزاهمیت است، ایناستکه هرزمانکه با وزارت جهاد کشاورزی یا نیرو درباره مدیریت منابع آبی صحبت میکنیم به الگوی کشت اشاره میکنند؛ ایندرحالیستکه باید حقیقتی را بپذیریم؛ اینکه سیاستگذاری دولتها در چنددههگذشته مسیر را بهسمتی برده است که کشاورز هم دراینشرایط اقتصادی مانند هر بخش دیگری بهدنبال بهرهبرداری اقتصادی باشد؛ بنابراین وزارت جهاد کشاورزی باید مطالعه کند که در دشتهای مختلف چه کشتهایی انجام شود که ازلحاظ ریالی ارزش اقتصادی داشته باشد و همزمان آب کمتری مصرف کند؛ در غیر این صورت اینکه صرفاً به کشاورز گفته شود که از یک محصول آببر دست بکشد و از مزایای اقتصادی آن هم چشمپوشی کند، نتیجهبخش نخواهد بود کمااینکه در مدت چهاردهه اجرای هرچیزیکه درباره الگوی کشت گفتهشده را روی زمین نمیبینیم. ارواحی تأکید کرد: بنابراین لازم است به اینموضوع توجه کنیم که اگر الگوی کشت داریم حتماً به بحث اقتصادی آن هم توجه کنیم و همزمان با کمترمصرفکردن آب برای کشاورز باید بررسی شود که چه بازده اقتصادی میتواند بههمراه داشته باشد، علاوهبراینموارد همزمان به کشاورز آموزش دهیم و کنتورهای هوشمند هم نصب کنیم. اگر این چندمورد درکنارهم اتفاق بیفتد، میتواند تأثیر فراوانی در کاهش برداشت آب از منابع زیرزمینی داشته باشد./ ایرنا