تصویر مخدوش خانواده در قاب‌عکس‌های خالی از بچه!

مصطفی رفعت

سازمان ثبت‌احوال اعلام کرد که براساس آمارهای مرکز رصد جمعیت کشور این سازمان؛ میانگین سن پدران در هنگام تولد نخستین فرزند در کل کشور در نه‌ماهه‌امسال ۳۲.۱‌سال است. میانگین سن پدر در هنگام تولد اولین فرزند در نقاط شهری برابر با ۳۲.۶‌سال و در نقاط روستایی برابر با ۲۹.۹سال است. درادامه این گزارش آمده است: در نه‌ماهه سال ۱۴۰۲ در بین استان‌ها بیشترین میانگین سن پدر در اولین فرزندآوری مربوط به «تهران» با ۳۴.۵سال و کمترین آن مربوط به «سیستان‌وبلوچستان» با ۲۷.۱‌سال است. پیش‌ازاین، سازمان ثبت‌احوال کشور اعلام کرده بود: طبق آمار مرکز رصد جمعیت کشور دراین‌سازمان؛ از ابتدای فروردین تا پایان آذر 1402 تعداد ۷۹۸‌هزار و ۵۵۰ ولادت در کشور به‌ثبت رسیده که «تهران» رکورددار میزان ولادت‌ها بود و میزان نرخ خام ولادت در کشور برای نه‌ماهه‌امسال برابر با ۸.۱۲‌ در هزارنفر جمعیت بوده است. «سیستان‌وبلوچستان» نیز با ۹.۲۷‌ در هزارنفر جمعیت بیشترین و «گیلان» با ۷.۷ در هزارنفر جمعیت کمترین نرخ خام ولادت را بین استان‌ها به‌خود اختصاص داده‌اند. دراین‌گزارش تصریح شده است: در نه‌ماهه‌امسال، ۷۹۸‌هزار و ۵۵۰ ولادت در کشور به‌ثبت رسیده و امسال استان «تهران» رکورددار میزان ولادت‌ها بوده است. بیشترین‌میزان ولادت‌ها نیز مربوط به «تهران» با ۹۹‌هزار و ۶۳۳ نوزاد و کمترین آن مربوط به استان «سمنان» با تعداد پنج‌هزار و ۲۰۱ نوزاد بود. همچنین براساس گزارش مرکز رصد جمعیت کشور؛ در نه‌ماهه ۱۴۰۲ بیشترین‌تعداد ولادت‌ها با ۲۹۶‌هزار و ۸۸۶ نوزاد مربوط به فرزند دوم بود که سهم تعداد ولادت‌ها برحسب مرتبه تولد ۳۶.۴‌درصد مربوط به فرزند اول، ۳۸.۹‌درصد مربوط به فرزند دوم، ۱۷.۶‌درصد مربوط به فرزند سوم، ۵.۱‌درصد مربوط به فرزند چهارم و دودرصد مربوط به فرزند پنجم است. براساس قانون؛ خانواده‌ها فرصت دارند تا ۱۵‌روز بعد از تولد فرزندان خود ولادت آن‌ها را در ثبت‌احوال ثبت کنند؛ و ملاک، ثبت و تاریخ ولادت براساس گواهینامه ولادت است که ازسوی بیمارستان به خانواده‌ها داده می‌شود و اکنون بیش از ۹۹‌درصد از ولادت‌ها در کشور در مهلت قانونی (۱۵‌روز) ثبت می‌شوند.

برخی از کشورها برای معکوس‌کردن نرخ کاهش زادوولد، از روش‌های مختلفی؛ ازجمله پرداخت پول به مردم و درخواست‌های میهن‌پرستانه استفاده کرده‌اند؛ اما چرا راهکارهای آن‌ها کارساز نبوده است؟ تایوان با هدف ترغیب شهروندان به داشتن فرزند بیشتر، بیش از سه‌میلیارددلار هزینه کرده. این‌کشور پس از چنددهه نرخ نزولی فرزندآوری سرانجام در ۲۰۰۹ طرح‌های تشویقی جدیدی؛ ازجمله شش‌ماه مرخصی باحقوق زایمان برای والدین درنظر گرفت. دولت تایوان همچنین کمک‌های مالی و معافیت‌های مالیاتی برای والدین معرفی کرده و در مراکز نگهداری و مراقبتی کودکان سرمایه‌گذاری بیشتری انجام داده. قانون‌گذاران کنونی و نامزدهای انتخاباتی با کنارگذاشتن رویکردهای متعارف، خلاقیت بیشتری دراین‌باره به‌خرج داده و برای ترغیب جوان‌ها به آشنایی و جفت‌وجور‌شدن، مراسم و رویدادهایی برگزار کرده‌اند. به‌گزارش ایرنا؛ «تری گو» نامزد انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر تایوان حتی پیشنهاد کرده به والدینی که بچه‌دار می‌شوند یک حیوان خانگی رایگان داده شود! وی گفته اگر در آینده نرخ زادوولد نداشته باشیم چه‌کسی از دوستان پشمالوی ما (حیوانات خانگی) نگهداری خواهد کرد؟ بنابراین، من این دو موضوع را درکنارهم گذاشته‌ام! تاریخ نشان می‌دهد هیچ‌یک‌از این‌موارد «کارساز» نخواهد بود. مهم نیست که دولت‌ها برای ترغیب مردم به زادوولد چه‌کارهایی انجام می‌دهند؛ مسئله این‌است‌که مردم سراسر دنیا زادوولد کمتر و کمتری دارند. نرخ زادوولد در آمریکا از زمان رکود بزرگ سیر نزولی داشته و در فاصله سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۲۲ تقریباً ۲۳‌درصد کاهش داشته است. امروزه هر زن آمریکایی به‌طورمتوسط حدود ۱.۶ بچه دارد که از «نرخ جایگزینیِ» ۲.۱ کودک (به‌ازای هر زن) برای حفظ ثبات رشد جمعیت بسیار پایین‌تر است؛ آن‌هم درحالی‌که در ۱۹۵۰ به‌ازای هر زن آمریکایی سه کودک وجود داشت. در ایتالیا در برابر هر هفت کودکی که به‌دنیا می‌آیند ۱۲‌نفر می‌میرند. در کره جنوبی، به‌ازای هر زن ۰.۸۱ کودک وجود دارد. در چین، پس از چنددهه سیاست سخت‌گیرانه تک‌فرزندی، جمعیت برای نخستین‌بار پس از دهه ۱۹۶۰ کاهش داشته؛ در تایوان نیز نرخ زادوولد ۰.۸۷‌درصد است. کاهش نرخ رشد جمعیت، قانون‌گذاران و مفسران را نگران کرده و درحالی‌که اقتصاد کشورها با کمبود نیروی کار جوان و افزایش مالیات‌ها مواجه‌اند، رسانه‌ها درباره «بحران جمعیتی» و «کمبود شدید جمعیت» تیتر زده و هشدار داده‌اند. رهبران دنیا به‌منظور مقابله با این‌وضعیت روش‌های مختلفی ازقبیل برنامه‌های سخاوتمندانه رفاه و تأمین اجتماعی را آزموده‌اند اما این راهکارها دستاوردهای اندکی داشته‌اند. «ترنت مک‌نامارا» (استاد تاریخ در «دانشگاه ای.اند.‌ام تگزاس») که درباره نرخ باروری مقاله نوشته، به تارنمای «ووکس» گفت: «حتی ثروتمندترین، باهوش‌ترین و متعهدترین دولت‌ها درتلاش برای یافتن سیاست‌هایی که باعث افزایش پایدار در باروری می‌شوند، با مشکل مواجه بوده‌اند. به‌نظرم، اگر چنین سیاست‌هایی قابل‌کشف بود، تاکنون کسی آن‌ها را کشف کرده بود». ناکامی ده‌ها سیاست پرهزینه برای تشویق مردم به افزایش زادوولد، سیاست‌گذاران و ناظران با این پرسش روبرو کرده که آیا دولت‌ها راهی برای راضی‌کردن مردم به داشتن فرزندان بیشتر دارند یا خیر؟ اگر چنین راهی وجود ندارد پس قانون‌گذاران چگونه می‌توانند به جوامع کمک کنند تا خود را با تغییر جمعیتی در دنیا وفق دهند؟ کاهش نرخ زادوولد به‌نوعی داستانی درباره موفقیت است زیرا این‌مسئله نتیجه آن‌است‌که جوانان به‌ویژه زنان نسبت به گذشته انتخاب‌ها و آزادی‌های بیشتری دارند. به‌طور نمونه، زنان نسبت به دهه‌های گذشته امکانات بهتری برای کنترل باروری خود دارند. بااین‌حال، کاهش باروری، موجب بروز نگرانی‌هایی در سراسر دنیا شده و رهبران را چشم‌انداز پیرشدن و کاهش رشد جمعیت مواجه کرده. کاهش فرزندآوری پیامدهای جدی بر عملکرد خانواده‌ها و جوامع دارد. برای‌نمونه در سال ۲۰۱۰ بیش از هفت عضو خانواده برای هر فرد بالای‌۸۰‌سال وجود داشت. این‌رقم تا سال ۲۰۳۰ به چهارنفر کاهش پیدا می‌کند. پیرشدن جمعیت یعنی در صنایع کلیدی، کمبود کارگر وجود خواهد داشت و افراد کمتری‌اند که هزینه برنامه‌هایی مانند بیمه اجتماعی را تأمین می‌کنند. این چشم‌اندازها باعث ایجاد وحشت در میان محافظه‌کارانی شده که در پرداختن به‌این‌موضوع، لحنی اخلاق‌گرایانه و گاهی بیگانه‌هراسانه به‌کار می‌گیرند. «جی.دی ونس» سناتور جمهوری‌خواه ایالت اوهایو درباره خطرات رشد جناح «چپ بدون فرزند» و متزلزل‌شدن بنیان «خانواده آمریکایی» هشدار داده است. در چین نیز مقام‌های حزب مردسالار کمونیست به‌تازگی در جلسه‌ای درباره زنان از صحبت درخصوص برابری جنسیتی امتناع کرده و به‌جای‌آن از زنان خواستند تا «نگرش درستی درمورد ازدواج، عشق، فرزندآوری و خانواده اتخاذ کنند». نخست‌وزیر مجارستان (ویکتور اوربان) نیز از شهروندانش خواسته به‌جای افزایش جمعیت ازطریق پذیرش مهاجر، فرزندآوری کنند. او گفته: «ورود مهاجر یعنی تسلیم‌شدن!»؛ اما نگرانی درباره فراتر از لفاظی‌های سیاستمداران راستگراست. دولت‌هایی مانند تایوان میلیاردهادلار خرج کرده و از روش‌های تشویقی زیادی برای متقاعدکردن به بچه‌دارشدن استفاده کرده‌اند و حتی می‌توان گفت به‌نوعی به آن‌ها «رشوه» داده‌اند. «فیلیپ کوهن» استاد جامعه‌شناسی در دانشگاه مریلند می‌گوید؛ بسیاری از کشورهای اروپایی که در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ کاهش نرخ باروری را تجربه کردند سیاست‌های حمایت از خانواده مانند مرخصی باحقوق برای والدین اتخاذ کرده و از برنامه‌های دولتی نگهداری از کودکان حمایت کردند و یا ترکیبی از هر دو روش را به‌اجرا گذاشتند. اتریش مرخصی زایمان مادران را به دوسال‌ونیم افزایش داد. آلمان نیز سرمایه‌گذاری در سرویس‌های نگهداری و آموزش زودهنگام را افزایش داد. این‌کشور در سال ۲۰۱۳ تصویب کرد هر کودک بالای یک‌سال می‌تواند در مهدکودک‌های دولتی حضور داشته باشد. سایر کشورها «پرداخت مستقیم پول به والدین» را امتحان کرده‌اند؛ روسیه به خانواده‌هایی که بیش از دو کودک داشته باشند حدود 7000دلار می‌دهد. ایتالیا و یونان هم «پاداش نوزادی» به والدین داده‌اند. مجارستان در سال ۲۰۱۹ پرداخت وام ۳۰‌هزاردلاری به زوج‌های جوان را آغاز کرد. براساس این‌طرح، اگر این زوج‌ها صاحب سه فرزند شوند وام آن‌ها بخشیده می‌شود. کارزارهای آموزش دولتی افزایش قابل‌توجهی داشته و در آن‌ها از مردم خواسته شده که فرزندآوری کنند. تاکنون بسیاری از کشورها محترمانه از مردم خواسته‌اند زادوولد کنند یااینکه تلاش کرده‌اند با پرداخت پول آن‌ها را راضی به این‌کار کنند؛ اما اگر چنین اقداماتی کارساز نبوده باشد دولت‌ها و به‌ویژه رژیم‌های خودکامه، از گزینه‌های محدودساز استفاده کرده‌اند. در ایالات‌متحده، ممنوعیت سقط‌جنین ‌صراحتاً به‌عنوان اقدامی درراستای افزایش جمعیت ترویج نشده اما برخی معتقدند که هدف از این ممنوعیت کمک به بالارفتن نرخ زادوولد است. «مایک جانسون» رئیس مجلس نمایندگان آمریکا، کاهش نرخ فرزندآوری و تغییرات جمعیتی را با سقط‌جنین مرتبط دانسته و استدلال کرده حکم پرونده «رو در برابر وید» عامل کمبود نیروی کار در آمریکاست. دیوان عالی آمریکا سال ۱۹۷۳ با صدور حکمی، حق زنان برای سقط‌جنین را به‌رسمیت می‌شناخت. جانسون در جلسه استماعی در یکی از کمیته‌های مجلس نمایندگان گفت: «همه ما برای تأمین هزینه‌های پایه‌ای بیمه تأمین اجتماعی، بیمه درمانی میدکر و برنامه بهداشتی و درمانی مدیکید برای اقشار کم‌درآمد با مشکل دست‌وپنجه نرم می‌کنیم. اگر ما همه آن کارگران خوش‌بنیه و آماده‌به‌کار را در اقتصاد داشتیم اکنون این‌چنین سرنگون نشده بودیم». برخی در چین نگران هستند که توصیه به زنان برای دست‌کشیدن از کار و بچه‌دارشدن می‌تواند به‌مثابه «تنبیه» برای زنانی تلقی شود که از این‌رویکرد پیروی نمی‌کنند. «فوبینگ سو» استاد علوم سیاسی به «نیویورک‌تایمز» گفت: «اگر حزب می‌توانست بدن زنان و حقوق فرزندآوری را قربانی سیاست تک‌فرزندی کند، می‌توانست دوباره اراده خود را بر زنان تحمیل کند». تلاش‌های دولت‌ها؛ از وام گرفته تا سخنرانی درباره ارزش‌های سنتی، عموماً تأثیر چندانی بر فرزندآوری مردم نداشته است. «آلیسیون گمیل» استاد جمعیت و خانواده در دانشگاه «جان هاپکینز» می‌گوید؛ این تلاش‌ها ممکن است زمان زادوولد را تغییر دهد اما «نهایتاً تأثیر چندانی بر تعداد فرزندانی که افراد ممکن است به‌دنیا بیاورند، ندارد!» یکی از دلایل ممکن است این‌باشدکه تصمیم‌های مربوط به فرزندآوری تحت‌تأثیر عوامل اجتماعی بزرگ‌تری قرار می‌گیرند که خارج از محدوده سیاست‌های دولت هستند؛ به‌طورمثال افزایش انتخاب‌های مردم درمورد شیوه گذراندن زندگی‌شان. به‌گفته «کوهن» (استاد جامعه‌شناسی) با افزایش بهره‌وری تحصیلی و اقتصادی درطول‌زمان، «هزینه فرصتِ» داشتن فرزند نیز افزایش یافته. وی افزود: «مردم و به‌ویژه زنان، کارهای پرسودتری برای انجام‌دادن دارند». کارزارهای خدمات عمومی و رویدادهای مجردها که توسط دولت تأمین مالی می‌شوند، معمولاً با تردید نگریسته می‌شوند. به‌نوشته «لس‌آنجلس تایمز»؛ سه رویداد زوج‌یابی که از سال ۲۰۱۹ در شهر «تاینان» تایوان برگزار شده، به حتی یک ازدواج منجر نشده است؛ چه‌رسد به تولد حتی یک بچه! درعین‌حال، در آمریکا لفاظی و ترغیب مردم به فرزندآوری بیشتر، ممکن است کاری بیهوده باشد؛ زیرا این‌کشور تاریخ نژادپرستی دارد که در آن «مادرانگیِ سفیدپوستان» ستایش شده و باروری زنان سیاه‌پوست مذموم و مشکوک تلقی شده، تاجایی‌که زنان سیاه‌پوست به‌اجبار «عقیم» شده‌اند. در کشوری که زنان سیاه‌پوست سه‌برابر بیشتر از زنان سفیدپوست هنگام زایمان جان خود را از دست می‌دهند، غیرممکن است پس از فراخوان مردم به افزایش زادوولد کسی نپرسد که هدف واقعی این درخواست‌ها چه کسانی‌ست. «رجینا ماس» (رئیس سازمان غیرانتفاعی «دستورکار ملی عدالت سازنده برای زنان سیاه‌پوست») می‌گوید: «وقتی چنین درخواست‌هایی برای افزایش فرزندآوری مطرح می‌شود زنان سیاه‌پوست همواره متوجه می‌شود که خطاب این فراخوان‌ها به آن‌ها نیست. درواقع، زنان سیاه‌پوست تحصیل‌کرده دانشگاهی در آمریکا فرزندان کمتری نسبت به همتایان سفیدپوست خود دارند. گمانه‌زنی محققان نشان می‌دهد نگرانی‌ها درمورد مرگ‌ومیر مادران می‌تواند یکی از دلایل آن باشد». نگرانی از آینده ممکن است یکی‌دیگر از عوامل کاهش نرخ زادوولد در دنیا باشد. «جسیکا نیسن» (پژوهشگر خانواده در دانشگاه «تورکو» فنلاند) معتقد است: «جوانان در جهانی زندگی می‌کنند که بحران‌ها مختلف از شاخصه‌هایش است؛ از جنگ گرفته تا تغییرات اقلیم و زوال هنجارهای دموکراتیک در آمریکا و سایر کشورها». فقدان سیاست‌های حمایت از خانواده مانند مرخصی استحقاقی و اختصاص یارانه به فرزندپروری در کاهش زادوولد در آمریکا مؤثر بوده. شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد برخی از مردم، کمتر از تعدادی که می‌خواهند، فرزند دارند. نزدیک به یک‌چهارم از شرکت‌کنندگان در یک نظرسنجی در سال ۲۰۱۸ اعلام کردند بچه‌های کمتری نسبت به آنچه در حالت ایدئال دوست دارند، داشتند یا قصد دارند داشته باشند. ۶۴‌درصد این‌افراد گفتند؛ هزینه نگهداری و بزرگ‌کردن بچه یکی از دلایل این‌موضوع است. هزینه بالای پرورش کودک، مسکن، دانشگاه و چیزهای دیگر در سراسر دنیا یک دغدغه است و کره جنوبی و چین در صدر فهرست گران‌ترین جوامع برای پرورش کودکان قرار دارند. گمیل گفت: «وقتی از مردم می‌پرسید چرا به تعدادی که می‌خواهد فرزند ندارد، دلایل اقتصادی را مطرح می‌کنند». حتی در کشورهایی مانند سوئد و نروژ که به مرخصی سخاوتمندانه به والدین و سایر حمایت‌ها شهرت جهانی یافته‌اند، نرخ باروری شروع به کاهش کرده. این‌کشورها نسبت به برخی همسایگان نرخ فرزندآوری بالاتر دارند و احتمالاً بدون سیاست‌های مراقبتی برای کودکان و مرخصی باحقوق به والدین، کاهش نرخ باروری آن‌ها شدیدتر باشد. همچنین این‌احتمال وجود دارد شهروندان کشورهای شمال اروپا به‌جای چشم‌پوشی کامل از فرزندآوری، آن‌را به‌تأخیر اندازند و سپس نرخ زادوولد باردیگر افزایش یابد. بااین‌حال، بسیاری از کارشناسان به «ووکس» گفتند که زمان هرگز به دوره‌ای که مردم در بیست‌وچندسالگی تعداد زیادی فرزند داشتند، بازنخواهد گشت. این‌وضعیت سیاست‌گذاران را با این پرسش روبرو کرده که چه‌کاری می‌توانند انجام دهند؟ نظر بسیاری از کارشناسان این‌است‌که هیچ‌کاری نمی‌توان کرد. کوهن می‌گوید: «از اساس با این‌موضوع مخالفم که نرخ موالید به هدفی برای سیاست‌گذاری تبدیل شود. هرکاری‌ برای تأثیرگذاری بر این‌نرخ انجام دهید به‌احتمال‌بسیار عوارضی جانبی خواهد داشت و فواید این‌اقدامات احتمالاً بسیاراندک بوده و در طولانی‌مدت به‌دست خواهند آمد». کارشناسان می‌گویند که سیاست‌گذاران به‌جای تلاش برای افزایش نرخ زادوولد باید تمرکز خود را به سیاست‌هایی معطوف کنند که به مردم اجازه می‌دهد خانواده‌های موردنظرشان را، فارغ از تعداد نفرات آن، تشکیل دهند. گمیل می‌گوید: «ما باید روی مردم و موفقیت‌هایشان سرمایه‌گذاری کنیم. این‌رویکرد در آمریکا به‌معنای بهبود دسترسی مردم به مشاغل باکیفیت، مرخصی استحقاقی، مراقبت و نگهداری از کودکان و حمایت از گذار خانواده‌ها به مقام والدگری‌ست». ماس می‌گوید: «هرگونه بحث و گفت‌وگو درباره نرخ باروری و تولد، نیازمند تأمین امنیت کودکان ازقبیل خشونت‌های نژادپرستانه و افزایش قتل‌های مسلحانه است. باید بتوانیم فرزندان خود را در محیطی امن و سالم پرورش دهیم». کارشناسان براین‌باورند؛ اصلاح سیاست‌های خانواده شاید به رشد قابل‌توجه نرخ تولد که برخی انتظارش را دارند، منجر نشود و ازاین‌رو، شاید کشورها مجبور شوند خود را ازنظر اقتصادی و اجتماعی با یک جمعیت پیر وفق دهند. ممکن است آن‌ها به‌این‌نتیجه برسند که کوچک‌شدن خانواده‌ها الزاماً مسئله «بدی» نیست. «وانگ فنگ» (استاد جامعه‌شناسی دانشگاه «یو.سی آیروین») در «نیویورک‌تایمز» نوشت: «نرخ فرزندآوری پایین در سراسر دنیا ممکن است تخریب محیط‌زیست، رقابت برای منابع و حتی مناقشه‌های جهانی را کاهش دهد. کاهش نرخ باروری البته لزوماً یک وضعیت دائمی نیست». یک استاد دانشگاه «تگزاس ای.اند.‌ام» به‌نام «مک نامارا» نیز می‌گوید: «انفجار جمعیت که در دهه ۱۹۴۰ رخ داد همگان را غافلگیر کرد. حتی طرفداران رشد جمعیت صفر نیز برآمدن این‌دوره را دیدند. امروز هم کسی نمی‌داند چرا آن‌دوره پیش آمد و چرا طولانی بود!» به‌گفته او؛ همان‌گونه که کسی آن‌را پیش‌بینی نکرده بود، کاملاً متحمل است یک انفجار جمعیتی دیگر در آمریکا رخ دهد. حتی این امکان وجود دارد قانون‌گذاران غیرمستقیم شرایطی ایجاد کنند که مردم نسبت به داشتن فرزند احساس خوش‌بینی پیدا کنند. بسیاری از جوامع پردرآمد ازجمله آمریکا در اوایل ۲۰۲۱ و در دوره همه‌گیری کرونا، فرزندآوری را به‌تأخیر انداخته یا از آن منصرف شدند اما معدودی از کشورها ازجمله نروژ و فنلاند شاهد «افزایش یک‌باره» نرخ زادوولد بودند. به‌گفته نیسن؛ این‌کشورها مشخصاً نرخ بالای مرگ‌ومیر و عفونت نداشتند و کارکنان دارای تحصیلات بالا به‌دلیل داشتن زمان فراغت بیشتر و دورکاری، کمترین تأثیر را از کرونا دیدند. یک عامل احتمالی دیگر این‌بودکه در کشوری مانند فنلاند، مردم به دولت خود اعتماد بالایی دارند. این اعتماد باعث شد بلاتکلیفی و ابهام مردم درمورد کرونا کاهش یافته و درزمینه بزرگ‌ترکردن خانواده احساس امنیت کنند. قانون‌گذاری درمورد اعتماد کاری دشوار بوده؛ اما بعید است ناشی از سیاست‌های سرکوبگرانه یا رویکردهایی باشد که درپیِ زایل‌کردن پیشرفت‌های اقتصادی و اجتماعی زنان باشد. شاید بهتر باشد قانون‌گذاران بپذیرند که نمی‌توانند تعداد فرزندان مردم را کنترل کنند. کوهن گفت: «بهتر است آن‌ها به مردم کمک کنند نیازهایشان را تأمین کنند و خود آن‌ها تصمیم‌گیری‌هایشان را انجام دهند».

ارسال دیدگاه شما

هفته‌نامه در یک نگاه
ویژه نامه
بالای صفحه