بر باد رفته

یکی از پرفروش‌ترین رمان‌های تاریخ جهان، رمان «بر‌باد‌رفته» (Gone with the Wind) است که داستان زندگی عاشقانه‌ زنی خوش‌قلب، حساس و مغرور را در‌پیوند‌با وقایع دوران جنگ داخلی آمریکا روایت می‌کند. این کتاب بلافاصله پس از انتشار، جایزه «پولیتزر» را از‌آن‌خود کرد و با اقبال کم‌نظیر خوانندگان مواجه شد و تابه‌امروز نیز یکی از رمان‌های پرمخاطب و مهم تاریخ ادبیات جهان باقی مانده. «مارگارت میچل» در «بر‌باد‌رفته» قصه‌ دختری را روایت می‌کند که در دوران آشوب و ترس و ناامنی، دنبال عشق می‌گردد. «اسکارلت اوهارا»؛ شخصیت اصلی رمان است که داستانش از بهار 1861 آغاز می‌شود. او دختری زیبا و نازپرورده است و در‌عین‌اینکه مانند سایر دختران زیبارو، غرور نجیب‌زادگی دارد، صاحب قلبی مهربان است. قلب او در‌گروِ عشق نجیب‌زاده‌ای به‌نام «اشلی ویلکز» است. «اسکارلت» در آغاز راه پرپیچ‌وخم عاشقی، با مانعی دشوار مواجه می‌شود: «اشلی» با دختر ساده‌ای به‌نام «ملانی» نامزد می‌کند و «اسکارلت» ناکام می‌ماند. اندکی‌بعد، جنگ داخلی در آمریکا آغاز می‌شود و وضعیت «اسکارلت» به‌مراتب دشوارتر می‌شود. وقتی «چارلز» (برادر ملانی)، به «اسکارلت» پیشنهاد ازدواج می‌دهد، او با‌این‌هدف‌که قلب معشوقش (اشلی) را بشکند و از او انتقام بگیرد، به این پیشنهاد پاسخ مثبت می‌دهد؛ اما «چارلز» در بحبوحه‌ جنگ به بیماری مبتلا می‌شود و از دست می‌رود و «اسکارلت» باردار را تنها می‌گذارد. زن بعد از زایمان، «جورجیا» را به مقصد «آتلانتا» ترک می‌کند تا در شهری خلوت، در کنار «ملانی» و خاله‌اش زندگی آرامی داشته باشد. در آنجا با مردی به‌نام «رت باتلر» آشنا می‌شود. «رت» او را تشویق می‌کند تا از سنت‌های محدودکننده دور شود؛ و درادامه ماجراهایی دیگر شکل می‌گیرد. «میچل» در «بر‌باد‌رفته»، شخصیت دختری را ترسیم می‌کند که در آغاز، نازپرورده و ضعیف است و وقایع تلخ زندگی، موجب تضعیف روحیه‌ او می‌شود؛ اما با کسب تجربه‌های مختلف، قدرت روحی پیدا می‌کند و بعد از آگاهی از زندگی‌اش، با تلخی‌های زندگی به‌مبارزه برمی‌خیزد.