اضلاع نظریه اقتصاد تابآور ترکیبی
سعید سیفی: جنگ 12روزه تحمیلی ایران با ائتلاف اسرائیل، آمریکا، اعضای ناتو و برخی کشورهای متحد آنها درمنطقه که شاید بتوان گفت حدود ۴۰ کشور میباشد از ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ آغاز شد و نخستین جنگ نظامی مستقیم جمهوری اسلامی ایران با یک محور عبری-غربی-آمریکایی بود. اگرچه درحالحاضر جنگ متوقف شده و بهاصطلاح، آتشبسی متزلزل بر این بحران سایه انداخته؛ اما شواهد، تحلیلها و سوابق تاریخی رفتار رژیم صهیونیستی، همگی مؤید احتمال زیاد افزایش تنشهاست. در شرایطی اینگونه که جوامع در توقف و نه پایان جنگ و ابهام بسر میبرند، اقتصاد کشورها بهجای تکیهگاه، به میدان تهدید و نوسان تبدیل میشود. در چنین فضایی، رکود تورمی، بیثباتی ارزی، نیز بلاتکلیفی اجتماعی و عدمامکان برنامهریزی مناسب، کشور را درمعرض مشکلات داخلی بهویژه در حوزه اقتصاد قرار میدهد؛ حوزهای که در سالهای اخیر در بسیاری از کشورها، از پیوست امنیت به عامل و تقویتکننده امنیت تبدیل شده و اهمیت آن، بیشازپیش افزایش پیدا کرده است. متأسفانه در دفاع مقدس ۱۲روزه، علیرغم اقدامات مثبت انجامشده برای توزیع مناسب منابع در مناطقی که هموطنان ما حضور بیشتری داشتند، مثل استانها و شهرهای مسافرپذیر در شمال کشور، شاهد اقدامات برنامهریزیشده طبق یک نقشهراه طراحیشده ازقبل، برای دوران بحرانی مثل جنگ، نبودیم و مثل بسیاری مواقع، منتظر ماندیم تا بحران رخ دهد و تصمیمها و مصوبات را طبق شرایط موجود اتخاذ کنیم؛ روشیکه سالهایسال است منسوخ شده و حالا ازآنجاکه احتمال وقوع چنین شرایطی، بیشازپییش وجود دارد، اینموضوع و داشتن یک برنامه منسجم و ازپیشمعین براساس مبانی نظری مقاومتی، تجارب کشورهای موفق و نقشهراه و نظریه بومیشده متناسب با زیست و شرایط امروز ایران عزیز، اهمیتی دوچندان پیدا میکند. نویسنده دراینیادداشت، بهدنبال پاسخ به این سؤال بنیادی و راهبردی است که: در شرایط توأمانِ جنگ، تحریم، نااطمینانی ژئوپلیتیک و فشار تورمی، چگونه میتوان اقتصاد کشور را نه فقط از تضعیف و بحران نجات؛ بلکه در مسیر بازسازی و توسعه قرار داد؛ و با تشریح شرایط، تلاش میکند ضمن واکاوی در مبانی نظری مختلف مرتبط با شرایط موجود در ایران، طبق نظریات معتبر اقتصادی، چارچوب نظری جدیدی تحتعنوان «اقتصاد تابآور ترکیبی» را بهعنوان چارچوبی بومی برای حکمرانی اقتصادی ایران ارائه دهد. در دهه ۱۹۹۰ ریچارد نلسون و ناتان روزنبرگ و در چارچوب نظریه «نوآوری نهادی در دوران بحران» با الهام از مدلهای توسعه ژاپن و آلمان پس از جنگ جهانی دوم، تأکید دارند جنگها و بحرانهای بزرگ میتواند نقاط عطف تاریخی برای بازآفرینی ساختارهای اقتصادی باشد. دراینرویکرد، بحرانها بهجای پایان راه، فرصتی برای احیای نوآورانه در نهادها، صنایع، زنجیره ارزش، فناوری و سیاستهای اقتصادی تلقی میشود. اصل کلیدی نظریه نوآوری نهادی در دوران بحران ایناستکه «ویرانی، لزوماً نابودی نیست، بلکه میتواند زمینهساز خلق دوباره باشد». درواقع، هدف دو نظریهپرداز آمریکایی فوق از طرح نظریه مذکور، تبدیل شوکهای بزرگ به سکوی پرتاب برای نوآوری و تغییر ساختارهای ناکارآمد بود. در نگاه نخست به جنگ تحمیلی روزه، آسیبهایی به کشورمان وارد شده است اما از نگاه نظریه نوآوری نهادی در دوران بحران، ایران میتواند این تهدید را به فرصت بازسازی و نوآوری تبدیل کند؛ ازجمله با تمرکز بر اقتصاد نوآور و ترکیبی و اصلاح، بازتعریف، بومیسازی، تقویت و توسعه صنایع دانشبنیان، پیشران و دارای اولویت در جنگ ترکیبی. دانیل کانمن و آموس تورسکی از نظریهپردازان برجسته در اقتصاد رفتاری در دهه ۱۹۷۰ هستند که بیشتر بهخاطر ارائه «نظریه چشمانداز» که رفتار تصمیمگیری انسانها در شرایط عدمقطعیت را بررسی میکند، شناخته شدهاند. نظریه اقتصاد رفتاری در بحران که در دهه ۲۰۰۰ گسترش پیدا کرد، به مطالعه رفتارهای غیرمنطقی، احساسی یا مبتنیبر ترس و امید در شرایط بحرانهای بزرگ مانند جنگ، بلایای طبیعی، یا فروپاشی اقتصادی میپردازد. این نظریه نشان میدهد که در شرایط تهدید، رفتارهای اقتصادی مردم از الگوهای منطقی فاصله میگیرد و به تصمیمگیریهای سریع، محافظهکارانه یا هیجانی متمایل میشود. هدف این نظریه، درک نحوه واکنش مردم، مصرفکنندگان و مسئولان در شرایط بحرانی و استفاده از ابزارهای رسانهای، اطلاعاتی و انگیزشی برای هدایت رفتار اقتصادی در راه درست است. بهکارگیری رسانهها برای آرامسازی اذهان عمومی، برجستهسازی ثبات بازار ارز، دعوت به حفظ سرمایه در بانکها و پرهیز از تصمیمهای احساسی و هیجانی و ایجاد حس اعتماد به نظام اقتصادی و دفاعی، از راهکارهای مؤثر و منطبق با این نظریه در جلوگیری از «پانیک اقتصادی» بوده است: ۱. تابآوری نهادی: منظور از تابآوری نهادی که ناظر به ظرفیت تصمیمگیری سریع و اقتدار دولت است، بازمهندسی ساختار دولت برای تصمیمگیری سریع، غیرمتمرکزسازی هوشمند و حذف بروکراسیهای مزاحم در تولید با هدف حفظ ثبات در شرایط بحران است. سه اقدام مهم در تابآوری نهادی، تشکیل «ستاد فرماندهی اقتصادی جنگ ترکیبی» با ساختار متمرکز، حذف قوانین زائد تولید و صدور مجوز فوری برای صنایع ضروری و واگذاری اختیارات کامل به استانداران برای تصمیمگیریهای اقتصادی در شرایط فوقالعاده است. ۲. تابآوری اجتماعی: منظور از تابآوری اجتماعی که ناظر به انسجام مردم و توزیع عادلانه ریسک است، حفظ انسجام و اعتماد عمومی با مشارکت مردم است. دراینراستا، تقویت همبستگی اجتماعی باید ازطرقمختلف، مشارکتدادن مردم در سیاستگذاریها، طراحی سیاستهای حمایتی هدفمند و توزیع عادلانه منابع، در دستورکار قرار گیرد. از اقدامات مهم دراینحوزه، میتوان به اقدامات فرهنگی و رسانهای با هدف تقویت انسجام و تابآوری اجتماعی هدفمند، جلب مشارکت مردمی در تصمیمسازیها ازطرقمختلف بخصوص شوراهای محلی و عملیاتیکردن کالابرگ الکترونیکی هوشمند است. مهر