گفتوگو با سیامک عباسی:
انگار دهبار سقوط آزاد کرده باشم!
29 شهریور امسال، انتظار هفتسالهی سیامک عباسی و مخاطبینش به پایان رسید و او بالاخره اولین کنسرتش را برگزار کرد و و 25 آذر ماه برای بار دوم به روی صحنه رفت. اجرایی که در آن مخاطبین برای نخستین بار با چهرهاش مواجه شدند و پس از آن فصل جدیدی از زندگی هنری سیامک عباسی آغاز شد. او حالا مشغول تولید دومین آلبومش است و آن را آلبومی میداند که استانداردهای موسیقی پاپ ایران را متحول خواهد کرد. گفت و گو با وی را می خوانیم:
*چند وقتی است، موفق شدی هفت سال بعد از آغاز فعالیت، برای اولینبار روی استیج بروی و مخاطبینات برای اولین بار چهرهات را دیدند. این تجربه چطور بود؟
تجربه فوقالعادهای بود و در واقع، تازه لذت خواندن و موسیقی کار کردن را چشیدهام. تا قبل از این، من خوانندهای استودیویی و همیشه در حال تولید بودم و لذت و هیجان روی استیج بودن و شور و اشتیاق مخاطبان را درک نمیکردم. انرژیای که هفت سال در من بود، یکشبه آزاد شد. مثل این بود که دهبار در شهربازی سقوط آزاد کرده باشم!
*فصل جدیدی از فعالیتهای هنریات شدهای، چه سیاستی برای از اینجا به بعد داری؟
فکر نمیکنم چیزی در مسیر کاری من تغییر کند. همان برنامه قبلیام را دنبال میکنم، فقط با توجه به تجربهای که پیدا کردهام، کیفیت کار و نحوه اجرایم بهتر میشود. چیزی در کانسپت من تغییر نمیکند، چرا که سالها است شخصیت این آرتیست شکل گرفته و با تغییر مقطعی موقعیت، چیزی عوض نخواهد شد. از طرفی، خیلی از آهنگهای من از قبل آمادهاند و قرار نیست آثارم با تغییر قابل توجهی مواجه شوند و مثلاً بازاری یا خاص شوند. فقط با توجه به اینکه من به تازگی اجازه فعالیت رسمی پیدا کردهام، پرکارتر میشوم و تعداد آثاری که به انتشار میرسند، بیشتر خواهد شد.
*گفته ای حدود 50 کار آماده انتشار داری که البته تعدادی از آنها در قالب آلبوم منتشر شد. چه برنامهای برای انتشار بقیه قطعات داری؟
علاوه بر آنهایی که منتشر شد، 60 قطعه آماده دیگر دارم. همین الان مشغول کار روی آلبوم دوم هستیم. قطعات انتخاب شده و تنظیمها در حال انجام است و به زودی برای ضبط آلبوم دوم به اروپا میرویم. با توجه سطح نوازندگی آنها، امکاناتی که دارند -مثل سازهایشان- و تجربهای که آنجا وجود دارد و سالها است با هم ساز میزنند و هماهنگ هستند، کیفیت کار خیلی بهتر میشود. همچنین کیفیت صدابرداری آنجا خیلی بالاتر است. یکی از معضلاتی که همیشه در ایران وجود داشته این بوده که اینجا نمیتوانیم آنسامبل ضبط کنیم. من همیشه میخواستم کار ارکسترال انجام دهم اما نه استودیوی مناسبی برای این کار هست که ارکستر در آن اجرا و ضبط کند، نه امکانات استودیویی و نه اصلاً ارکستری در اختیار هست که بشود این کار را انجام داد. ارکسترهای اینجا یا دولتیاند یا دلمشغولیهایی دارند که نمیتوانند با ما کار کنند. به همین دلیل ما مجبوریم با ارکسترهای خصوصی کشورهای دیگر این کار را انجام دهیم که همانجا هم امکان صدابرداری برای آنسامبل وجود داشته باشد.
*تنظیمکننده آلبوم جدیدت کیست؟
تمام تنظیمها را «امیر عظیمی» انجام میدهد.
*در مورد زمان انتشار آلبوم بعدی هم فکر کردهای؟
بله، احتمالاً اجازه نمیدهم فاصله زمانی زیادی بین دو آلبوم بیفتد و در سال آینده آلبوم بعدی را منتشر میکنم.
*با توجه به اینکه گفتی قصد داری این آلبوم را در اروپا ضبط کنی، به نظرت جزء کارهای خاصات خواهد بود یا کارهایی که هیت میشوند؟
فکر میکنم این آلبوم کل استانداردهای مارکت موسیقی را جابهجا میکند. بهشدت به این فکر کردیم که کارها در این آلبوم هیت شوند. به لحاظ تنظیم و ارکستر موسیقی، کاری بسیار متفاوت و قویتر از موسیقیهایی است که تا بهحال از من شنیدهاید. اینکه مخاطب با یک کار جدید روبهرو میشود، شاید کمی ریسک باشد؛ اما به نظرم آنقدر فاکتورهای قوی دارد که این میزان از ریسک منطقی باشد.
*این سالهایی که از مارکت موسیقی دور بودی، هم خودت خیلی سختی کشیدی و هم به نظرم اطرافیانت
در مورد دیده نشدنت با تو همکاری کردند.
خیلی از دوستان، پس از کنسرت من، در شبکههای اجتماعی پست گذاشتند و گفتند «آخیش... راحت شدیم!» (خنده) چون خیلی وقتها باید حواسمان میبود که من در عکسها نباشم و دیده نشوم و شاید گاهی عکسهایشان را خراب کردهام. از آن مهمتر، از یکسری از مشکلات خلاص شدم. مثلاً من همیشه با این مشکل روبهرو بودم که کسانی خودشان را بهجای من به مردم معرفی میکردند! یا مثلاً خوانندهای خود را به نام من معرفی میکرد و روی صحنه میرفت و پلیبک میکرد. مردم هم با او عکس میگرفتند و در صفحات مجازی منتشر و پیج من را روی آنها تگ میکردند که تازه من متوجه ماجرا میشدم. جالب آنکه وقتی کامنت میگذاشتم و میگفتم که سیامک عباسی واقعی من هستم، آن کامنت را پاک و من را بلاک میکردند!
*پیش آمده بود که در مکانهای عمومی در مورد کارت صحبت شود و نتوانی از خودت دفاع کنی؟!
خیلی زیاد. در هواپیما، تاکسی و خیلی از جمعها صحبت میشد ولی خدا را شکر، بیشتر صحبتها مثبت بود و خوشحالم میکرد. یک وقتهایی هم طرف شروع به فحش دادن میکرد که چرا فلانی قیافه خودش را نشان نمیدهد. اما من نمیتوانستم باز هم خودم را معرفی کنم! البته چند بار هم مجبور شدم خودم را معرفی کنم اما باورشان نمیشد. بعد از این خندهام میگرفت که وقتی من خودم را معرفی میکنم، باورشان نمیشود؛ اما شخص دیگری خودش را به نام من معرفی میکند و دیگران با او عکس میگیرند و در صفحات مجازی منتشر میکنند!
*الان این دیده شدن چه حسی دارد؟
فعلاً که توأم با استرس است. چون هنوز به اینکه در خیابان دیده شوم و با من عکس بگیرند، عادت نکردهام. البته هنوز شرایط طوری نشده که همه من را بشناسند و این چند دلیل دارد. یکی اینکه طی کنسرت قبلی، فقط حدود 10 هزار نفر من را روی استیج دیدهاند و این عدد، بخش کمی از تمام جامعه است. از طرفی، من رسانه سراسریای مثل تلویزیون در دسترسم نیست و مخاطبین نهایتاً در فضای مجازی عکس من را دیدهاند که تازه آن عکسها هم شاید با خودم متفاوت باشد.
*لحظه ورود به استیج در اولین اجرایت چطور بود؟
پر از استرس بودم و آب دهانم خشک شده بود. از طرفی، به خاطر حس و حال آن لحظه، بغض گلویم را گرفته بود و به این فکر میکردم که چهطوری باید شروع به خواندن کنم! ولی خیلی صحنه شگفتانگیزی بود. ای کاش این اتفاق زودتر میافتاد. 7 سال واقعاً زمان زیادی بود.
*برایت پیش نیامد جایی وسوسه شوی که خودت را
لو بدهی و بیخیال این همه سال پشت پرده بودن بشوی؟
چرا، خیلی جاها وسوسه شدم. به خصوص جاهایی که به من توهین میشد. یکی از مشکلاتم با مقوله شهرت این بود که تا میفهمند آدم مشهوری هستی، تحویلت میگیرند و این واقعاً برایم دردناک است. مثلاً به یک مراسم دعوت میشدم و به خاطر اینکه دربان آنجا من را نمیشناخت، به من بیاحترامی میکرد. آنجاها بود که به خودم میگفتم این چه ایدهای بود و وسوسه میشدم چهرهام را لو بدهم! اما هنوز هم معتقدم که هنرِ هنرمند مهم است و نباید خودنمایی کند.
*تو تا امروز ویدیوهایت انیمیشن بود. امروز که چهرهی تو را مردم دیدهاند، همچنان قصد داری همان مسیر را طی کنی؟
اگر روزی حس کنم حضورم در کلیپها کمکی به آن میکند، این کار را انجام میدهم؛ اما در غیر این صورت، نه. چون همان انیمیشنها و آن فضاها، سبک و استایل من است و مردم هم آن را پذیرفتهاند./منبع: موسیقی ما